کودکان از استثمار تا آزار جنسی

دامون رشیدزاده

گاه بر سر یک چهارراه گل می‌فروشند و گاهی در یک پارک برای خرید لواشک و آدامس به شما التماس می‌کنند. هر از گاهی هم برای شما اسفند دود می‌کنند و قطعه کاغذی را به عنوان فال با اصرار به شما می‌فروشند. هر چه هست دیگر کودکان کار پدیده‌ای زیر پوستی و کمرنگ نیست. کودکان کار این روزها پدیده‌ای عریان و پررنگ در اکثر کلان شهرهای ایران است. در همین اصفهان کمتر پارکی را می‌توان یافت که چندتایی کودک در آن مشغول فروش کالاهای ریز و درشت نباشند. در کمتر چهارراهی می‌توان ایستاد و دست دراز شده‌ای را ندید. کودکان کار با هر متر و معیاری یکی از معضلات جدی این روزهای کشور است. فرقی هم نمی‌کند که این کودکان اهل ایران باشند یا افغانستان و پاکستان و یا هر جای دیگری، نکته مهم این است که حساب این کودکان به پای کشور ما نوشته خواهد شد و تصاویر آنها به عنوان کودکان در ایران در دنیا انتشار پیدا خواهد کرد. کار کردن کودکان به دلیل فقر و ناتوانی و یا اجبار والدین بدسرپرست به اندازه کافی تلخ و ناگوار هست اما بدتر از آن به کار گماشته شدن این کودکان از سوی نهادهایی مانند شهرداری‌هاست. بحث جمع آوری زباله‌های بازیافتی مدت‌هاست که به شرکت‌های خصوصی واگذار شده و این شرکت‌ها برای کسب سود بیشتر کودکان و نوجوانان بسیاری را به استثمار گرفته‌اند. کودکانی که معمولاً در پشت وانت‌های بازیافت دیده می‌شوند اکثر زیر سن قانونی هستند و با کمترین دستمزد ممکن بدون رعایت حداقل‌های ایمنی در گوشه و کنار شهر مشغول فعالیت هستند. این که چرا هیچ نهادی به این موضوع ورود پیدا نمی‌کند و چرا شهرداری‌ها با شرکت‌های زیر دست خود در این موارد برخورد لازم را انجام نمی‌دهد برای همه ما جای سؤال است.

کودک آزاری و خلاء های قانونی

متاسفانه برخورد نه چندان قاطع با جرائم مربوط به کودکان و خلاء های آشکار قانونی باعث شده سوء استفاده از کودکان به طرز چشمگیری در کشور افزایش پیدا کند. اتفاق‌های ناگوار مانند آنچه که برای آتنا و یا بنیتا رخ داد بیش از اینکه محصول ناآگاهی مجرمان باشد حاصل جدی گرفته نشدن وضع قوانین مربوط به جرائم کودک آزاری است. اگر به پذیریم کار کردن اجباری، کتک زدن، تجاوز، فروش نوزادان و جرم‌هایی از این دست همه و همه نوعی کودک آزاری است، به این نتیجه خواهیم رسید که جامعه ما به شدت نیازمند وضع قوانین سختگیرانه برای برخورد با کودک آزاران است.

بی تفاوت نباشیم

بی تفاوت بودن به وضعیت این کودکان نه تنها خود آنها بلکه کل جامعه را تهدید می‌کند. به گواه اکثر کارشناسان مجرمین خطرناک امروز کودکان بی گناه دیروز هستند که دچار آسیب‌های اجتماعی شده‌اند. اگر کودکی افرادی مانند اسماعیل رنگرز (قاتل آتنا اصلانی) به دقت مورد بررسی قرار گیرد می‌توان ریشه‌های جرائم وحشتناک او را در دوران کودکی این فرد جست و جو کرد. اگر او امروز یک قاتل متجاوز بی رحم است این صفات از ابتدای تولد در درون او وجود نداشته است و او نیز مانند تمام کودکان بی گناه زاده شده بوده اما بی توجهی‌ها و ناملایمات او را از کودکی بی گناه به هیولایی بی رحم تبدیل کرده که حتی خانواده خودش هم خواستار مرگ او هستند.

رسیدگی به وضعیت کودکان، محافظت از آنها در برابر هر نوع ناملایماتی حتی اگر سوی خانواده خودشان باشد وظیفه هر حکومتی است. آینده کشور ما بدون شک با وجود همین کودکان امروز رقم خواهد خورد و اگر امروز به فکر آنها نباشیم فردا باید توان سنگینی برای این بی توجهی بپردازیم. همین امروز اسماعیل رنگرزهای بسیاری در جامعه هستند که می‌توان با حمایت قانون از تبدیل شدن آنها به هیولاهای فردا جلوگیری کرد. ما نیز مانند مردم امیدواریم قانونگذاران محترم فارغ از نگاه‌های سیاسی و حذبی با همدلی قوانین سختگیرانه ای را در رابطه با جرائم مربوط به کودکان تصویب کنند تا در آینده شاهد آنچه برای آتنا، ستایش، بنیتا و … رخ داد نباشیم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *