یادداشت اختصاصی کیمیای وطن از فاجعه موتورسواران:مرگ روی دوچرخ

دامون رشیدزاده

ترافیک خیابان سنگین است، ماشین‌ها آرام حرکت می‌کنند. برعکس همیشه هیچ ماشینی بوق نمی‌زند شاید دلیلش نور چراغ‌های آمبولانس و پلیس باشد که صحنه را سینمایی کرده است. اما برعکس فیلم‌ها اینجا همه چیز واقعی است. خبری از جلوه‌های ویژه و گروه بدلکار نیست همه چیز به شدت واقعی و تلخ است. کمی جلوتر می‌رویم اولین چیزی که جلب توجه می‌کند یک موتور مچاله شده است و ملافه‌ای سفید که روی بدن بیجان موتور سوار کشیده شده است. لکه‌های خون قسمت‌هایی از ملافه را قرمز کرده است. چهره موتور سوار زیر ملافه خونی پوشیده است اما از کفش‌های اسپرتی که به پا دارد معلوم است سن و سال چندانی ندارد شاید هم سن و سال خود من باشد یا حتی خیلی جوان‌تر. کمی آن سوتر راننده نگون بخت خودروای که جوان موتور سوار با آن برخورد کرده روی جدول حاشیه خیابان نشسته است. دستش را روی سرش گذاشته و به نقطه‌ای نامعلوم خیره شده است. از رنگ صورتش معلوم است هنوز در شک است. هر چند از صحنه تصادف معلوم است که مقصر خود موتور سوار بوده است اما مرگ یک جوان با این وضع دلخراش چیزی نیست که بتوان به این زودی‌ها فراموش کرد. به موتور سوار فکر می‌کنم، به دقایقی قبل که هم او سالم و زنده و احتمالاً شاد بوده و هم راننده خودرو بی نوا. در همین افکار غوطه ورم که افسر پلیس با دست اشاره می‌کند که باید حرکت کنم. هنوز چند صد متری بیشتر دور نشده‌ام که موتور سوار دیگری با سرعت از سمت چپم سبقت می‌گیرد و از لابلای خودروها ویراژ می‌دهد.

موتور سوراران در ایران

موتور سواران در ایران را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد، دسته اول عده‌ای هستند که موتور وسیله کاریشان است که یا از طریق آن کسب درآمد می‌کنند یا برای سهولت در رفت آمد و فرار از ترافیک از آن استفاده می‌کنند و دسته دوم عده‌ای هستند که تنها برای لذت و سرگرمی موتور سواری می‌کنند. البته برای هر دو دسته آمار تصادف تفاوتی ندارد و این دو گروه قربانی ۱۵ درصد از کل تصادفات رانندگی در ایران هستند و متاسفانه عده زیادی از این ۱۵ درصد یا فوت می‌کنند یا دچار صدمات جبران ناپذیر می‌شوند. عمده‌ترین دلیل این ماجرا نیز به گفته کارشناسان راهنمایی و رانندگی استفاده نکردن از کلاه ایمنی و رعایت نکردن قانون مقررات است. تقریباً در تمام اتوبان‌ها و زیر گذرهایی که عبور موتور سیکلت ها ممنوع است موتورها در حال رفت و آمدند. نه تنها اتوبان‌ها بلکه خیابان‌ها پیاده روها پارک‌ها و هرجایی که فکرش را بکنید می‌توانید موتورسوارانی را ببینید که بدون توجه به قوانین و مقررات در حال عبور و مرورند. هر بار هم که پلیس با هزار ترفند موتورسیکلت‌های متخلف را دستگیر می‌کند در یک حرکت خودجوش خیلی سریع موتور سوارها مانند زنبورهای عسل به هم اطلاع می‌دهند که خطری در کمین است و باید مسیر دیگری را انتخاب کرد تا از چنگ قانون بگریزند غافل از اینکه این قانون تنها برای محافظت از جان خودشان و دیگران است که در حال اجراست. متاسفانه هرقدر هم که رسانه‌ها و پلیس و کارشناسان اجتماعی از خطرات این وسیله صحبت می‌کنند گوش شنوایی برای شنیدن وجود ندارد و روز به روز بر تعداد این ارابه‌های مرگ افزوده می‌شود.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *