مرگ تدریجی با قلیان
جای بسی تاسف است که با وجود صراحت قانونی و یقین به زیان قطعی برای سلامتی جامعه، هنوز دستاندرکاران بخش سلامت در اجرای قانون منع عرضه قلیان در چایخانهها
و مراکز عمومی تردید دارند و هیچ اقدام عملی برای نجات جوانان از دام گسترده دشمنان نمیکنند. گرچه باید شکرگزار بود که گاه با ترس و لرز اندک سخنی شنیده میشود
و اظهارنظرهای نهچندان محکم مطرح میشود؛ اما آیا این شایسته کشوری اسلامی و انقلابی است که جوانانش تفریح خسرانبار داشته باشند؟ آیا سزاوار است با این وضعیت بودجهای کشور، بخش زیادی از بودجه صرف مداوای بیماریهای ناشی از دخانیاتی بشود که به حکم قانون قابل پیشگیری و پیگیری است، اگر تساهل و تسامحها کنار برود؟ دستگاههای حاکمیتی چه وظیفهای دارند؟ آیا به وظیفه خود عمل کرده و میکنند؟ بهداشت و درمان که متولی امر سلامت جامعه است چه میکند؟ دستگاههای فرهنگی که وظیفه اطلاعرسانی و فرهنگسازی دارند، چطور؟ چه دستهایی در کار است که همه میبینند در پارک و مراکز تفریحی و چایخانه و… دود قلیان
و صدای غلغلش بلند است، اما فقط نظارهگری صورت میگیرد؟ این باعث میشود که این خطر دامنگیر افراد بیشتری از جامعه شود
و بدین وسیله دختران و پسران ایرانی حین تفریح و به قول اشتباه خوشگذرانی با دوستان خود در دام توطئههای دشمنان قرار گیرند بیآنکه از آن باخبر باشند؟ واقعا چه کسی مسئول است؟ واقعیت این است که در یک یا دو دهه پیش، کمتر کسی گمان میکرد روزی برسد که اینچنین قبح قلیان شکسته شود
و به میهمان پر و پا قرص بخش جالب توجهی از پیکنیکها، دورهمیها، شبنشینیها و حتی طبیعتگردی جوانان مبدل شود. مشاهده صحنه جوانانی که در طول شبانهروز در اقصی نقاط کشور پکهای سنگین و دم و بازدمهای خود را برای چاق شدن تنباکوهای رنگارنگ حبس و آزاد میکنند، آنچنان شایع شده و گسترش یافته که دیگر کمتر کسی را میتوان یافت که لبهای خود را از دیدن چنین صحنههایی بِگَزَد یا به نشانه تاسف سر خود را تکان دهد؛ گویی قبح زدایی از قلیان به میزانی گسترش یافته که به امری عادی و روزمره مبدل شده است.
اما آنچه در طول سالیان اخیر بارها تکرار شده، معطوف به تهدیداتی میشود که این آلت قدیمی و سنتی استعمال تنباکو با گره خوردن به تنباکوها و دخانیاتهای نوظهور برای کوی و برزن
و شهر و روستا داشته است.
گفته میشود درسال، ۳۵ هزار تن تنباکو در کشور دود میشود؛ حال این عدد چند ده هزارنفر از جوانان را گرفتار میکند، سوالی است که بیپاسخ میماند و بهتر که اینچنین باشد؛ چرا که تعیین اعداد غصه را زیاد میکند؛ ولی افسوس که…؟ باز هم جای تاسف است که در سالهای اخیر و دست کم دهه گذشته شاهد تغییر سبک زندگی در جمعیت جوان کشور بودهایم؛ امری که خوشایند نیست؛ چرا که در گذشتهای نه چندان دور، جوانان ما در حضور بزرگترها و پدر و ما حیا میکردند سیگار دود کنند یا نی قلیان به دست بگیرند؛ اما امروز دیوار حیا ریخته و قبح اینگونه مسایل شکسته و میبینی که پسر و دختر و پدر و مادر در کنار هم مشغول آتش زدن مال و جسمشان هستند
و حیایی در کار نیست؟
ولی وضعیت و سمت و سوی این روند تا جایی پیش رفته که دبیر کل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران از مصرف ۱۸ درصدی قلیان در میان دختران جوان خبر میدهد. آماری تاملبرانگیز که حکایت از شکننده شدن قبح دود قلیان در جامعه است. این نگرانی قابل ذکر است که مصرف هر نوبت قلیان، معادل دود کردن ۷۰ نخ سیگار است و بدتر اینکه تنباکوها آغشته به موادی سمی همچون (معسل) است و با اسانسهای متفاوت عرضه میشود
و ابتلا به سرطانهای زیادی را به همراه میآورد.
خبر بدتر اینکه قلیان چاق شده، درب منزل با یک تماس تلفنی در دسترس باشد و امکان فروش ته مانده تنباکو و توتونها با ۲۰ برابر قیمت به قلیانکشی بیشتر تشویق کند!
آیا در این شرایط اقتصادی و … سزاوار است هر ساله قریب به ۳۰۰ هزار میلیارد تومان در کشور دود شود و ۲ برابر این میزان بر هزینههای درمانی بیفزاید؟ مسئول کیست؟ چرا قوانین بر روی کاغذ میماند؟ مجلس چرا نظارت نمیکند و از بخش اجرا نمیخواهد که قانون در اولین فرصت اجرایی شود؟ مسبب این همه هزینههای سرسامآور مادی و انسانی کیست؟ آیا مدعی العموم نمیتواند توضیح بخواهد
و محاکمه کند؟
شاید هم مافیای سیگار، دخانیات و قلیان آنچنان قدرت یافته که توانایی چندانی برای مقابله و دفع آن وجود ندارد؛ اما با همه این اوصاف در یک نکته هیچ تردیدی وجود ندارد که سلامت جامعه به شدت در سایه نحیف قلیانها به مخاطره افتاده و استمرار وضعیت موجود هزینههای سنگین و گزافی را به حوزه بهداشت
و درمان کشور تحمیل خواهد کرد. هزینههایی که میتواند صرف عمران و آبادانی کشور شود صرف احیا و بازیابی سلامت از دست رفته قلیانبازها خواهد شد.