گسستگی در کانون خانواده (۲)

 

یادداشت روزنامه کیمیای وطن نوشته : حجت‌الاسلام حسن بابایی
الگوهای غلط تربیتی در خانواده‌های ازهم‌گسسته:
بی‌محبتی و طرد کودک: نتیجه بی‌محبتی و بی‌توجهی به کودکایجاد احساس بی‌ارزشی در کودک و نگرش منفی او نسبت به خودش است. مراقبت‌های افراطی از کودک: این امرکودک را وابسته و منفعل می‌سازد و او را در آینده تحصیلی، شغلی و ازدواج با دشواری و شکست روبه‌رو خواهد ساخت.
آزادی بیش از حد یا رهاشدگی کودک: آزادی نظارت‌شده کودک را مقید می‌سازد تا بر اساس معیارهای اصولی و مطلق خانوادگی رفتار کند.
نازپروردگی: به دلیل عدم ارتباط درست والدین با یکدیگر، تمام توجه آن‌ها به فرزند معطوف می‌شود تا از او توجه دریافت کنند.
انضباط شدید و تنبیه کودک: انضباط خشک، تحمیلی و یک‌جانبه، هیچ‌گاه شیوه تربیتی مناسبی نیست و از کودک یک مستبد و خودکامه خواهد ساخت.از هم گسستگی خانواده در دوران ابتدایی تحصیلتاثیر عمیق‌تری از سنین دیگر بر جای می‌گذارد. حس عدم امنیت کودکان را به شدت آزار می‌دهد و آن‌ها از بازگو کردن شرایط خانواده خود احساس شرمساری دارند.
حتی پس از مدتی ممکن است که بچه‌ها خود را سرزنش کنند. به گونه‌ای که نتایج پژوهش‌های انجام شده در زمینه ارتباط ساخت خانوادگی و رفتار انزواطلبی دانش‌آموزان دبستانی نشان می‌دهد که بچه‌هایی که با پدر و مادرشان زندگی نمی‌کنند، بیشتر احساس تنهایی، ترس، حقارت و ناامیدی می‌کنند و در تصمیم‌گیری دچار مشکل می‌شوند.
تأثیر طلاق بر پدیده‌های روانی و اجتماعی:
انواع بزهکاری‌ها، ناسازگاری‌ها و رفتارهای ضد اجتماعی، فحشا و اعتیاد در میان فرزندان طلاق بیشتر است.
پرخاشگری و ناسازگاری، افت تحصیلی و فرار از منزل در میان فرزندان طلاق مشاهده می‌شود.
خودکشی زن یا شوهر و حتی کودکان.
کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده
به‌ویژه بچه‌های طلاق.
ایجاد آسیب‌های روانی و اجتماعی برای فرزندان که ناشی از اهمال و مسامحه والدین در تعلیم و تربیت آنان است.
ایجاد تمایلات همجنس‌گرایانه در میان فرزندان پسر طلاق و اختلال در همانندسازی مردانه برای آن‌ها.
ایجاد اختلالات شخصیتی به علت عدم شکل‌گیری هسته مرکزی شخصیت آنان. دین اسلام خانواده را نهاد مقدسی می‌داند و اعضای خانواده را به پاسداری از آن و رعایت حقوق یکدیگر تشویق و بر آن تاکید می‌کند.
بدون شک در سایه رعایت حقوق یکدیگر و انجام وظایف فردی است که محیط خانواده، محیطی سالم و بستری مناسب برای شکل‌گیری جامعه‌ای سالم خواهد بود.
فرزندان قربانی خانواده نابسامان و والدین آسیب‌دیده هستند؛ زیرا خانواده نابسامان به دلایل گوناگون از تعادل خارج شده است و ریشه آن به بی‌نظمی‌و عدم وجود سلامت بازمی‌گردد و والدین نمی‌توانند صلاحیت تربیت کودک را داشته باشند. لذا نظر به اهمیت اصلاح خانواده و جامعه جا دارد
در زمینه ریشه‌یابی علل و عوامل اختلافات و راهکارهای حل آن، تدابیر کارشناسانه‌ای اندیشیده شده و راهنمایی‌های لازم به جوانان داده شود.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *