تفکرو اقدام

سرمقاله به قلم مدیر مسئول

هشتم ربیع الثانی مصادف با سالروز ولادت امام حسن عسگری(ع) در ۲۳۲ه.ق است این ولادت مسعود را به محضر فرزند عزیزشان حضرت امام حجه ابن الحسن (عج) و همه مسلمانان و شیعیان تبریک و تهنیت عرض می کنیم به همین مناسبت پای درسی از آن امام همام می نشینیم:

این را می دانیم که اساس تمام پیشرفتهاى مادى و معنوى بشر در طول تاریخ، اندیشه و تفکر از یک طرف، و سعى و تلاش و عمل از طرف دیگر بوده است . پیامبران، امامان و بندگان صالح الهى همگى اهل تفکر و تعقل بوده‏اند . خداوند متعال نیز در قرآن براى اندیشه و تفکر، و تلاش و عمل، ارزش والا و حیاتى قائل است و زیباترین و رساترین سخنان را در باره ارزش دانش و تعقل، و دقت و تفقه بیان نموده است . در روایات معصومین علیهم السلام نیز آثار و فواید مهمى براى تفکر و اندیشه بیان و مطرح شده است که بیان همه آنها در این مقال نمى‏گنجد و ما تنها به بررسى این موضوع در کلمات گهربار امام حسن عسکرى علیه السلام مى‏پردازیم .

در مثلی گفته اند:  تا مرد سخن نگفته باشد- عیب و هنرش نهفته باشد. بدیهی است یکى از نشانه‏هاى اندیشمندان; شیوه سخن گفتن آنان است . نوشته‏ها، حرفها و کلمات ایشان به خوبى میزان عقل و رشد آنان را بیان مى‏دارد . در این باره امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:

«قلب الاحمق فى فمه وفم الحکیم فى قلبه؛ دل انسان نابخرد در دهان او است، و دهان خردمند فرزانه، در دل او .» بدین معنا که انسان اندیشمند، اول در اطراف سخن فکر مى‏کند، نفع و زیان و همه آثار و جوانب آن را بررسى مى‏کند و آن‏گاه به سخن گفتن اقدام مى‏نماید . ولى انسان بى‏خرد و کم‏اندیش، نخست‏سخن مى‏گوید و بعد در عواقب و اطراف آن به اندیشه مى‏پردازد. در نتیجه، اندیشمند کم‏تر خطا مى‏کند، و کم اندیشان و یا کج‏اندیشان کم‏تر به راه صواب مى‏روندلذا انسان متفکر و عاقل را از سخن گفتنش می توان شناخت.

امام حسن عسکرى علیه السلام در کنار اندیشه و فکر، بر عمل و رفتار شایسته تاکید فرموده اند آن حضرت بر اوصاف عملى و رفتارى که در مورد رابطه انسان با خالقش، جامعه‏اش، خانواده‏اش و با خودش مطرح است، انگشت نهاده است که این مسئله به خوبى اهمیت «عمل گرایى‏» را در کنار «اندیشه‏گرایى‏» نشان مى‏دهد

دلیل این امر آن است که بر اثر اندیشه، روح و عقل انسانى روشن مى‏شود و در پرتو آن نورانیت، حق و باطل، و درست و نادرست را از یکدیگر تشخیص مى‏دهد، در حالى که بى‏خردان در ظلمت جهل به‏سر مى‏برند . به همین جهت، امام حسن عسکرى علیه السلام انسانها را به تفکر دعوت می فرمایند:

«علیکم بالفکر فانه حیاه قلب البصیر ومفاتیح ابواب الحکمه؛ بر شما باد به اندیشیدن! پس به حقیقت، تفکر موجب حیات و زندگى دل آگاه، و کلیدهاى دربهاى حکمت است .» چنانچه از نظر امام عسگری(ع) خداوند با خردمندان سخن می گوید: «انما خاطب الله العاقل؛  فقط خداوند خردمند را مورد خطاب قرار داده است .»

این جمله کوتاه و رسا از عمق بسیارى برخوردار است و حکایت از آن دارد که سخن خدا و خطاب او با کسانى است که هم داراى فکر و قدرت تفکرند، و هم از نیروى اندیشه و تدبر استفاده مى‏کنند .

لذا امام (ع) کسانى که عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهاى مستحبى و گرفتن روزه‏هاى واجب و مستحب مى‏دانند، بدون آنکه در رمز و راز آن اندیشه کنند و یا در زمان و اوضاع آن تعقل نمایند مورد سئوال قرار داده، می فرمایند:«لیست العباده کثره الصیام والصلوه وانما العباده کثره التفکر فى امر الله؛ عبادت به بسیارى نماز و روزه نیست، همانا عبادت تفکر بسیار در امر خداوند است .» کسانی که درست نیندیشند و بدون فکر کارهایشان را دنبال کنند نتیجه مناسبی از کارشان نمی گیرند چرا که عالم آخرت تجسم وسیع و گسترده‏اى از عالم دنیا است و همه حقایق این جهان در آنجا به صورت متناسبى مجسم مى‏گردد. لذا آنهایی که با عقل خود اندیشه نکردند و با چشم جانشان در دیدن حقایق دقت‏به خرج ندادند، در روز قیامت نابینا محشور مى‏شوند. امام حسن عسکرى علیه السلام این حقیقت را، براى اسحاق بن اسماعیل نیشابورى در طى نامه‏اى چنین بیان مى‏کند:

«…فاتم الله علیک یا اسحاق؛  اى اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آنهایى که مورد رحمت الهى قرار گرفته و همچون تو داراى بصیرت خدادادى مى‏باشند، نعمت‏خویش را تمام کرده است … پس به یقین بدان اى اسحاق که هر کس از دنیا نابینا بیرون رود، در آخرت هم نابینا و گمراه خواهد بود. اى اسحاق! چشمها نابینا نمى‏شوند; بلکه دلهایى که در سینه‏ها هستند نابینا مى‏شوند . و این سخن خداوند در کتاب متقن خویش است آنجا که از زبان انسان ستم‏پیشه بیان مى‏کند: «پروردگارا چرا مرا نابینا محشور نمودى با اینکه داراى چشم بودم؟ (خداوند در جواب) مى‏فرماید: همان گونه که آیات ما براى تو آمد و تو آنها را فراموش کردى، امروز نیز تو فراموش خواهى شد .» این اقدام یعنی پیوند عمل با تفکر و اول اندیشیدن و بعد عمل کردن و سخن گفتن برای کسانی که مسئولیت دارند مهمتر و تکلیف مهم است انسان دارای جایگاه سیاسی در حاکمیت، خیلی باید مراقب سخن و رفتار و حتی نگاهش باشد از نگاهش باید تفکرنشان داده شود چراکه یک سخن بدون فکر می تواند جامعه ای را نگران و بهم ریزد و زیان غیر قابل تصور و محاسبه ای به ملتی وارد کند مدیران و صاحبان نفوذ مراقب باشند! اینهمه مردم را به شک و تردید و نگرانی و.. نیندازند بی فکری بس است! در کدام منطق و طبق کدام عقل برخی مجاز به بیان مسائلی هستند که جامعه را به هم می ریزد؟ و وحدت ملی را هدف قرار می دهد؟ مسئولان باید اختلاف ها را به دور از جنجال های سیاسی حل کنند نه اینکه از طریق تریبون های در اختیار کام مردم را تلخ کنند که البته مشکلات اقتصادی، بیکاری، تورم های روزانه و دهها مورد دیگر کام ها را تلخ کرده است و این کار آنها کام ها را تلخ تر می کندو…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *