تب تند طلاق
هامون رشیدیان
طلاق این روزها به قدری به ما نزدیک است که دیگر نمیتوان آن را یک پدیده عجیب و نادر نامید. بر اساس آمارها هر ساعت چیزی حدود ۱۹ طلاق در کشور ثبت میشود و این یعنی بنیان خانواده به عنوان اولین رکن جامعه در کشور به شدت سست شده است. ما در این گزارش قصد نداریم خود طلاق را مورد نکوهش قرار دهیم زیرا در زندگی وقتهایی پیش میآید که شاید بهترین و تنهاترین راه همین جدایی است اما اینکه چه عواملی باعث این انتخاب میشود شاید بتواند راهگشای حل این معضل باشد. این بار ما نه از نگاه کارشناسان یا نگاه به اصطلاح بالا به پایین بلکه از دید مردم عادی این معضل امروز جامعه را مورد بررسی قرار خواهیم داد. این گزارش حاصل یک پرسش ساده از آدمهای مختلف جامعه است: فکر میکنید دلایل افزایش طلاق چیست؟
مشکلات اقتصادی
به اعتقاد بسیاری از پاسخ دهندگان عمدهترین دلایل طلاق مشکلات اقتصادی است. بر اساس نظر پاسخ دهندگان مشکلاتی مانند مسکن و کار نقش پر رنگی در به وجود آمدن اختلافها دارند. وقتی زندگی دو جوان تأمین نباشد کم کم فشار مشکلات باعث به وجود آمدن شکاف در زوجها میشود و این شکافها در نهایت منجر به طلاق میشود.
آماده نبودن برای زندگی مشترک
دومین دلیل عنوان شده درباره دلایل طلاق آماده نبودن برای زندگی مشترک است. یکی از خانمهایی که خود تجربه طلاق دارد میگوید: متاسفانه خانوادهها فرزندان خود را مسئولیت پذیر بار نمیآورند و فکر میکنند ازدواج میتواند یک فرد بی قید و خام را تبدیل به یک فرد مسئولیت پذیر کند اما واقعیت این است که هیچ ازدواجی نمیتواند شخصیت افراد را تغییر دهد. متاسفانه خانوادهها صرف رسیدن سن فرد به سن ازدواج فکر میکنند زمان مناسب برای ازدواج فرا رسیده و با فرستادن جوانها زیر یک سقف آنها را با کوهی از مشکلات تنها میگذارند. زندگی مشترک تنها نیازمند بلوغ جسمی نیست و بلوغ فکری هم به همان اندازه لازم و ضروری است.
سطح توقع
یکی از عوامل دیگری که برای دلایل طلاق عنوان شد بالا بودن سطح توقع جوانها و خانوادههاست. به این معنی که جوانها به محض ازدواج هم از سوی همسر و هم از سوی خانوادهها با افراد دیگر که وضعیت مالی مناسبی دارند مقایسه میشوند همین موضوع سرآغازی برای ایجاد اختلافهاست که در نهایت هم عایدی جز جدایی ندارد.
دخالت خانوادهها و عدم استقلال فکری
چهارمین دلیل عنوان شده از سوی پاسخ دهندگان دخالت خانوادهها در زندگی زوجها و عدم استقلال فکری بعضی از جوانهاست. خانوادهها گاه از سر دلسوزی در زندگی فرزندانشان بعد از ازدواج هم نقش پر رنگی دارند و همین موضوع روال عادی زندگی بسیاری از زوجها را برهم می زند و این دخالتها گاهی به قدر پر رنگ میشود که ادامه زندگی مشترک را ناممکن میکند.
دلایل بسیاری برای طلاق در این گفت و گو ها عنوان شد اما اگر تنها همین ۴ عامل را در نظر بگیریم میتوان تصویر واضحتری از دلایل طلاق در کشور به دست آورد. دلایلی که نه تنها به مسئولین، جامعه شناسان و … بر میگردد بلکه بخشی از آن به نوع زندگی خود ما نیز مربوط است و اگر به دنبال رفع این معضل هستیم هم باید دولتها کارهای بنیادینی انجام بدهند و هم خود ما بعضی رفتارهایمان را اصلاح کنیم.