اقتصاد فرهنگ و اشتغال زایی

بنام خداوند علیم

اقتصاد فرهنگ و اشتغال زایی

دکتر علی رشیدپور

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان)

 

پتانسیل های کشور ایران برای ورود به عرصه اقتصاد فرهنگ و بهره مندی از پیامدهای اقتصادی آن به ویژه مقوله اشتغال و اشتغال زایی بسیار زیاد و چشمگیر هستند.برخی از این پتانسیل ها عبارتند از:داشتن زمینه های تقریبا نامحدود در حوزه پیشینه تمدنی و فرهنگی که خمیر مایه اقتصاد فرهنگ را تشکیل می دهند، صنایع دستی متنوع و گسترده به نحوی که ایران به همراه چین و هند بیشترین تنوع را در رشته‌های صنایع‌دستی در سطح دنیا دارند، مناطق و جاذبه های تاریخی بسیار زیاد و متنوع در کل کشور،میراث فرهنگی و گردشگری ،وجود منابع اولیه فراوان و اغلب بسیار ارزان و منابع انسانی کشور مستعد و علاقمند برای فعالیت در این عرصه،وجود دانش و فناوری های کاملا بومی و کارآمد در اغلب حوزه های اقتصاد فرهنگ.اما با وجود این همه توانمندی و قابلیت بررسی ها حاکی از عقب ماندگی خیره کننده در مقایسه با برخی از کشورهای توانمند و حتی برخی از کشورها با توانمندی بسیار پایین تر نسبت به کشور ایران در حوزه های مختلف اقتصاد فرهنگ به ویژه در جنبه اشتغال زایی هستند.به عنوان مثال فقط در حوزه صنایع دستی بر اساس اظهار نظر معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی(روزنامه دنیای اقتصاد – شماره ۳۱۸۴) طبق آمارهای موجود حدود ۳۰۰ هزار نفر کارت فعالیت رسمی در حوزه صنایع دستی و هنرهای سنتی از معاونت دریافت کرده‌اند، اما به نظر ایشان به‌طور تقریبی  آمار فعالان این حوزه بیشتر از این تعداد بوده و شاید به بیش از یک میلیون نفر برسد، اما این تعداد نسبت به دیگر کشورهای برجسته در این عرصه، چندان قابل توجه نیست این در حالی است که کشور چین بیش از ۱۷۰ میلیون نفر و در هند بیش از ۸۰ میلیون نفر در این حوزه اشتغال دارند که این اختلاف در آمارها به خوبی نشان‌دهنده وضعیت ایران نسبت به دیگر کشورها فقط در این حوزه می باشد.با یک محاسبه سرانگشتی می توان گفت تقریبا ۱۰ درصد جمعیت کشورهای مذکور که از نظر قابلیت با کشور ما برابر هستند(هرچند برخی مدعی هستند تنوع و قابلیت کشور ما بیشتر از این دو کشور می باشد)در این حوزه اشتغال دارند و اگر کشور ما که با معضل بیکاری هم به طور جدی مواجه است در این بخش درست عمل می کرد نه تنها مشکل بیکاری را نداشت شاید محتاج نیروی کار بیشتری هم می بود.۱۰ درصد جمعیت کشور ما یعنی چیزی بیش از ۷ میلیون نفر که این رقم بیش از کل آمار بیکاری کشور است.در ادامه به برخی از دلایل این ناکامی و همچنین راه کارهای مقتضی برای برون رفت از این وضعیت اشاره می گردد.

برخی از عمده ترین دلایل ناکامی و درو ماندن از جایگاه شایسته و واقعی در حوزه اقتصاد فرهنگ ایران عبارتند از:

-نداشتن مبانی نظری قوی در این حوزه

-نداشتن نیروی متخصص و با تجربه

-چسبندگی عجیب دولت ها به نفت و منابع طبیعی خام

-کمبود زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری برای رونق این حوزه

-ضعف فرهنگ کار و علاقه وافر به مشاغل دولتی

-اهتمام ضعیف مسولین و مردم برای ورود به این عرصه

-علاقه شدید دولت به رها ننمودن این حوزه(علی رغم ناکارآمدی) و عدم اعتماد به بخش خصوصی

-ضعف در قوانین و قابلیت تعبیر و تفسیر آنها

-مالکان و اربابان نامرئی فرهنگ و مسائل فرهنگی (که به اقتضاء و بر اساس مصالح و منافع فردی، حزبی  و… ظهور نموده و سپس در افق تا زمان نامعلوم محو می شوند)

چندین راه کار پیشنهادی هم برای رهایی از این معضلات به شرح زیر می باشند:

  • انجام تحقیقات بنیادی و کاربردی در راستای دستیابی به مبانی و دانش مورد نیاز.
  • اهتمام به تربیت و پرورش نیروی انسانی علاقمند و کارآمد؛ نیروی انسانی کارآمد و توانمند موتور محرکه اقتصاد فرهنگ می باشد و حکم لوکوموتیو قطار را دارد و چنانچه به خوبی تربیت و توانمند گردد توانایی لازم برای رساندن این قطار را به سلامت به سر منزل مقصود دارد و هر گونه ضعف در این خصوص در کل اقتصاد فرهنگ منعکس خواهد شد.
  • آموزش در ابعاد مختلف به ویژه آموزش های تخصصی در زمینه تولید و راه اندازی کسب و کار در حوزه اقتصاد فرهنگ .
  • ارائه آموزش به اعضای جامعه در راستای شناخت از آثار و پیامدهای مصرف کالاها و خدمات فرهنگی به منظور افزایش سطح مصرف این نوع کالاها و خدمات.

 

  • سیاست گذاری های درست و حمایت های هدفمند دولتی از حوزه اقتصاد فرهنگ و اولویت دادن به این حوزه در مقایسه با سایر حوزه های اقتصاد.
  • توسعه و ترویج خلاقیت و فراهم آوردن زمینه لازم برای رسیدن به نوآوری و کارآفرینی به منظور ایجاد تمایل و علاقه در اعضای جامعه برای فعالیت در این حوزه در مقایسه با روی آوری به مشاغل دولتی.
  • ایجاد باور عمیق در مردم و مسولین نسبت به این موضوع که مبنا و اساس اقتصاد مقاومتی اقتصاد فرهنگ است و از طرفی هم بخش اعظمی از رویای اقتصاد مقاومتی فقط در پرتو رونق اقتصاد فرهنگ قابل تحقق می باشد.(متولیان و مدعیان اقتصاد مقاومتی بایستی توجه نمایند که غفلت از اقتصاد فرهنگ به منزله ناکامی در اقتصاد مقاومتی می باشد)
  • فراهم آوردن زمینه مشارکت هر چه بیشتر بخش غیر دولتی و دخالت اندک دولت در امور اجرایی این حوزه .
  • اصلاح قوانین مربوطه به نحوی که نقاط ضعف برداشته شده و راه های اعمال سلیقه نیز کاملا حذف گردد به نحوی که شاغلین و فعالان این حوزه با دغدغه کمتر از نوسانات به فعالیت ادامه دهند.
  • احزاب و گروه های ذی نفع و ذی نفوذ از اعمال حس مالکیت بر فرهنگ و …. به اقتضاء منافع خویش خود داری نمایند.

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *