هدف اصلی شهدا برچیدن فساد در جامعه بود/ باید ۱۰۰ سال کار فرهنگی انجام شود تا حجاب و عفاف گسترش پیدا کند

مادری از جنس کوه، صبور و مقاوم و برادری که تنها بازمانده خانواده جعفریان است. هرم داغ تابستان و روزه باعث نشد تا به دیدار خانواده شهید واعظی نروم گویی همه چیز آماده شده بود تا من به دیدار مادری بروم که سال ها در فراق فرزندانش به سوگ نشسته است. مادری مقاوم و صبور و این من باید استقامتش را به تحریر درآورم.

به گزارش کیمیای کویر ، جمعی از اصحاب رسانه در ۲۱ تیرماه روز عفاف و حجاب از خانواده شهیدان جعفریان و طیبه واعظی دیدار کردند.
سکینه واعظی مادر شهید ابراهیم جعفریان و عروس و دختر خواهرش شهیده طیبه واعظی است. او نمی تواند زیاد صحبت کند اما همان حرف های کوتاهی را هم که می زند دنیایی از حرف است برای آنها که نمی فهمند. از همه آنهایی که برای شهدا قلم می زنند و قدم بر می دارند، تشکر می کنم. من زیاد نمی توانم صحبت کنم.

طیبه دختر خواهر من بود و پدرش روحانی. آنها ساکن قم بودند. وقتی با ابراهیم پسر من ازدواج کرد و ما او را به اصفهان آوردیم. هر هفته دو شب در منزل ما جلسه قرآن برپا بود و طیبه به همسایه ها قرآن آموزش می داد و برای ترویج عفاف و حجاب برنامه بسیاری برای همسایه ها و دوستان می گذاشت.

مقنعه می دوخت و به دانش آموزان هدیه می داد تا مبادا آنها بدون روسری به مدرسه بروند. مادر اشاره کرد به فرشی که زیر پای ما بود و گفت طرح این فرش را ابراهیم زد و طیبه فرش را بافت. دو همسر وفادار و یار یکدیگر که برای دفاع از اسلام جان خود را فدا کردند.

مادر می گوید: ابراهیم نگذاشت که فاطمه برای تدریس به مدرسه برود و می گفت آنجا مرد هم هست. طیبه هم با برپایی جلسات قرآن رسالتش را انجام داد.

کنگره شهیده طیبه واعظی در دانشگاه اصفهان برگزار می شود

در ضمن این دیدار حمید رضا رحمتی مدیر روابط عمومی سپاه صاحب الزمان(عج) گفت: ۲۱ تیرماه روز عفاف و حجاب است و به دلیل اینکه این شهیده در بیانات خود به مساله حجاب تاکید داشته و به ساواک گفته است «مرا بکشید و حجاب از سرم برندارید»، با توجه به کمرنگ شدن موضوع حجاب در جامعه و یادبود این شهیده محجبه، کنگره ای با همکاری بسیج مستضعفین و بسیج جامعه زنان در فرجه زمانی یک روز از۲۷ آبان ماه تا سوم آذر در دانشگاه اصفهان برای این زن شهیده والا مقام برگزار می شود.

سپس عذرا حسینی مسوول بسیج جامعه زنان استان اصفهان گفت: امروز در برابر مادری نشسته ام که نمی توانم صبر و استقامت ایشان را به تصویر بکشم. این مادر گرانقدر به حضرت زینب سلام الله علیها اقتدا کردند و پایداری و صبوری را از ایشان آموختند. شهیده طیبه واعظی و همسرش ابراهیم جعفریان می توانند الگوی ایده آلی برای سبک زندگی جوانان امروزی باشند. ای کاش ما هم ماموریت خود را در رساندن پیام شهدا به جامعه به خوبی انجام دهیم و از این الگوهای انقلابی پیروی کنیم.

آنها رفتند تا باندبازی ها به اتمام برسد

عباس جعفریان آخرین بازمانده این خانواده گفت: شهید جعفریان و واعظی در گروه مهدویون بودند و برای اهداف اسلام فعالیت می کردند که به دست ساواک به شهادت رسید. هدف اصلی رفتن آنها برچیدن فساد در جامعه بود. آنها رفتند تا باندبازی ها به اتمام برسد ولی متاسفانه هنوز این موضوعات ادامه دارد.

او گفت: شاه ۵۰ سال فعالیت فرهنگی انجام داد تا بیحجابی را ترویج کرد و اکنون باید ۱۰۰ سال کار فرهنگی در ایران انجام دهیم تا حجاب و عفاف گسترش پیدا کند.

جعفریان ادامه داد: واقعا باید به زنان و دخترانی که در این هوای گرم چادر به سر می کنند آفرین گفت. آنها راه حضرت زهرا و زینب کبری سلام الله علیها را ادامه می دهند. درود بر همه زنان آزاده مسلمانی که حجاب باعث نشده است تا از مسائل اجتماعی در جامعه دور بمانند. تیک تیک ثانیه شمار ساعت،‌ سکوت سرد خانه را می شکست.

نبض ساعت همراه با تپش های قلب مضطرب طیبه می زد. زمان می گذشت و خبری از ابراهیم نبود. صبح فردا سر قرار با برادرش مرتضی ماجرای نیامدم ابراهیم را می گوید باید باز گردند و خانه را پاکسازی کنند طیبه و مرتضی در راه خانه و ساواک در کمین آن دو، مرتضی از دور منتظر می ماند و کشیک می دهد تا طیبه باز گردد.

در ب خانه را باز می کند … ایست! …. شما در محاصره هستنید فرزندان خمینی (ره) در مح اصره هم باشند تسلیم نمی شوند درگیری آغاز می شود. مرتضی که از دور شاهد ماجرا است به کمک طیبه می آید و در این زد و خورد به شهادت می رسد.

طیبه را که دیگر همراه و یاوری ندارد،‌ دستگیر می کنند. کربلایی دیگر در راه است. بانویی تها، اسیر دست یزیدیان زمان همان هایی که ستمکاری را از مستکبران عالم آموختند. ضرب وشتم هایشان زن و رمد نمی شناسد. دین و مذهب هدف حمله آنهاست. زیر بار کتک ها دست به سوی چادر طیبه دراز می کنند که زینب وار فریاد می زند: مرا بکشید،‌اما حجام را بر ندارید.

از خانه طیبه و ابراهیم، ‌قرارداد اجاره خانه مرتضی و فاطمه را پیدا می کنند و به آنجا می روند. فاطمه هسمر مرتضی و خواهر ابراهیم پس از سه ساعت مقاومت و درگیری با ساواکی ها در سن ۱۷ سالگی در کنار مرتضی، همسفر قافله شهدای انقلاب می شود.

عباس جعفریان آخرین بازمانده این خانواده ضمن این دیدار گفت: طیبه در ۱۴ سالگی با پسرخاله اش ابراهیم جعفریان ازدواج می کند و دخترخاله اش فاطمه جعفریان هم به عقد برادرش مرتضی واقعظی دهنوی در می آید تا خانواده ای انقلابی پا یه مبدان نبرد با طاغوت زمان بگذارد. آنها ابتدا عضو گروه مجا هدین خلق بودند. اما بعد از انحراف این گروه از آنها جدا شده و گروه مهدیون که بر مبنای تفکر اسلام ناب بود را برای مبارزه با رژیم ستمشاهی محور فعالیت مبارزاتی خود قرار دادند.

او ادامه می دهد: در حقیقت ازدواج با ابراهیم نقطه عطفی در زندگی مجاهدانه طیبه بود زیرا می بیاست دوشادوش ابراهیم خود بت های زمانه را می شکست. مبارزات آنها به حدی رسید که تحت تعقیب ساواک قرار گرفتند طیبه و ابراهیم انقلابی ما نه تنها مجاهد که مهاجر در راه خدا هم بودند پس برای ادامه مبازات خود به همراه مرتضی و فاطمه، عازم تبریز شدند و مخفیانه مبارزات خود را پی گرفتند.

تا اینکه در سال ۵۶ توسط عوامل ساواک شناسایی شده و بعد از یک ماه تحمل شکنجه های وحشیانه در سوم خرداد همان سال به شهادت می رسند.

او ادامه داد: وضع مالی ما خوب نبود. البته همه روحاینون زیر فشار بوند. پدرش هم که روحانی مبارزی بود. نماز و روزه استیجاری می پذیرفت طیبه هم برای کمک به خانواده قالی می بافت می گفت مزد قالی بافی روزم را برای جهیزیه ام بگذارید. (جهیزیه ای که آن را هم با اجازه مادر به دختر دم بخت فقیری بخشید) و مزد قالی بافی شبم را یم خواهم برای امام خمینی قرار بدهم. نماز مغرب و عشا را که می خواند می رفت پشت دار قالی و تا ساعت ۱۲ کار می کرد. مزد او برای هر روز کار ۴ تومان بود. از این پول به ما هم می داد. هرچه پول به او می دادیم. مبلغ ناچیزی از آن را نگه می داشت و باقی را خرج فقرا می کرد. از آن دخترها نبود که خرج خودش کند.

بی شک آگاهی از سیره شهدا و منش نورانی حضرت فاطمه زهرا (س) را به روی ما می گشاید. شهید طیبه واعظی نمونه ای از انفاق، عفت،‌ شجاعت،‌ عطوفت و احساس مسوولیت با پیروی از بانوی دو عالم بود.