خشت اول گر نهد معمار کج
دامون رشیدزاده
درهمین ابتدا باید بگوییم ما در این گزارش قصد زیر سؤال بردن معلمین شریف، مهربان و زحمتکش را نداریم. معلمی شغل انبیاست و معلمها شایسته احترام، اما مانند هر شغلی تعداد محدودی وجود دارند که با رفتارهای غیر انسانی شرافت آن شغل را زیر سؤال میبرند. هدف ما در این گزارش همین تعداد اندک هستند که با رفتارهای خودشان و جایگاه معلمی را زیر پا گذاشتهاند.
شروع تحصیل درس در مدارس ایران با مکتب خانهها بوده است و یکی از ابزارهای کارآمد مکتبهای برای ادب کردن دانش آموزان ترکه و فلک بوده است. به همین دلیل هم بعید است کتابی از تاریخ دوران تحصیل در ایران بیابید که در آن اشارهای به ماجرای فلک کردن دانش آموزان نشده باشد. اصولاً تنبیه از همان ابتدا جزیی جدایی ناپذیر از سیستم آموزش و پرورش ایران بوده است. سیستمی که با وجود منع قانون به دلیل همین ریشهها همچنان وجود دارد. در حال حاضر روزی نیست که خبری از گوشه و کنار ایران از تنبیه فیزیکی دانش آموزان منتشر نشود. متاسفانه با وجود تمام تلاشهای صورت گرفته و برخوردهای گاهی اوقات قاطع آموزش و پرورش با متخلفین همچنان تنبیه فیزیکی مانند علف هرز هر روز از گوشهای سر بر میآورد.
قانون تنبیه
طبق قانون هر نوع تنبیه بدنی در مدارس ایران ممنوع است اما قانونگذار برای دانش آموزان مشکل ساز راهکارهایی پیشنهاد داده که از آن با تعبیر تنبیه قانونی یاد میشود. تنبیه قانونی شامل مواردی همچون کسر نمره، اخراج از کلاس و یا حتی اخراج از مدرسه است که کاملاً قانونی و قابل اجراست. اما با وجود همه این راهکارهایی قانونی به دلیل نهادینه شدن تنبیه فیزیکی این پدیده شوم از مدارس ایران حذف نشده است.
نبود نظارت
در کنار تاریخچه طولانی تنبیه فیزیکی یکی دیگر از دلایل مهم تنبیه نبود نظارت کافی به خصوص در استانهای محروم است. همه ما به خاطر داریم روزهایی را که قرار بود بازرس آموزش و پرورش به مدارس سر بزند بازرسی که حداقل ما در تمام دوران تحصیل او را ندیدیم و آخر هم نفهمیدیم بازرس زاییده تخیل مسئولین مدرسه بوده و یا اصلاً چنین پستی در آموزش و پرورش تعیین شده است اما در هر حال یکی از راه کارهای مهم برای پیشگیری از تکرار حوادث اینچنینی نظارت ادامه دار و برخورد قاطع با متخلفین است.
خشونت
در شماره روز گذشته (۴۳۷) به موضوع خشونت در جامعه پرداختیم. خشونت در مدرسه، جدا از خشونت در جامعه نیست. متاسفانه برخی کاستیهای فرهنگی جامعه ما به درون آموزش هم راه یافته و مییابند. هنگامی که در جامعه، زبان و فرهنگ خشونت جریان دارد، نمیتوان انتظار داشت که مدرسهای به دور از خشونت داشته باشیم. آموزگار و دانشآموز با فرهنگ اجتماعی و خانوادگی خود پا به درون مدرسه میگذارد و خوب و بد آن را در محیط مدرسه بازتولید میکند. جامعه و مدرسه در میان کنشاند و از همدیگر اثر میپذیرند. اگر مدرسهای خشونتپرهیز میخواهیم افزون بر مدرسه و کارگزاران خرد و کلان آن، همه بخشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دینی و… جامعه باید خشونتپرهیز باشند. چندی پیش از یکی از اندیشهورزان آموزشی چین به نام یانگ ژائو، کتابی منتشر شد درباره آموزش و پرورش چین. نویسنده یکی از بزرگترین کاستیهای آموزش در چین را تقلب دانسته و به این نکته اشاره کرده بود که تقلب در آموزش چین، ریشههای اجتماعی و فرهنگی ژرف دارد. مسئله خشونت در جامعه ما نیز قطعاً بر مدارس اثرگذار است و به همین دلیل اگر راهکارهایی برای کاهش خشونت در جامعه در نظر گرفته شود قطعاً در مدارس نیز شاهد کاهش خشونت خواهیم بود.
در انتها باید گفت برای ریشه کن کردن خشونت باید خرد جمعی و عزم جدی وجود داشته باشد. معلمین تازه کار قبل از ورود به عرصه تدریس باید تستهای روانشناسی را بگذرانند، سرباز معلمها باید با همان دقت و وسواس انتخاب معلمان انتخاب شوند و آموزش و پرورش در برخورد با متخلفین سعی در انکار واقعیت نداشته باشد و با نشان دادن قاطعیت حساب خود را با متخلفین جدا کند. امیدواریم دیگر شاهد تنبیه هیچ دانش آموزی در مدارس ایران نباشیم.