در حاشیه

دامون رشیدزاده

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان طلاق، اعتیاد و حاشیه نشینی سه معضل اجتماعی جدی کشور هستند. در بین این معضلات طلاق و اعتیاد تا حد زیادی مشکلاتی فردی هستند هر چند این مشکلات بر جامعه اثرگذار است اما در مقایسه با حاشیه نشینی کمتر کل جامعه را در معرض خطر قرار می‌دهد.

ظهور شهرها

بدون شک شهرها از مهمترین دستاوردهای بشر هستند. شهرها نقطه آغاز زندگی بشر مدرن بودند. زیرا انسان‌ها پس از هزاران سال زندگی بدوی در نهایت در حدود ۱۰ هزار سال پیش تصمیم به ایجاد شهر گرفتند و این سرآغاز زندگی مدرن بشر بود. پس از انقلاب صنعتی در نیمه قرن نوزدهم سرعت رشد شهرها به گونه‌ای حیرت آور شتاب گرفت. این شتاب اگرچه دستاوردهای بینظیری را برای بشر به ارمغان آورد اما باعث شکاف‌های عمیق اقتصادی و اجتماعی در جوامع بشری شد. در این بین شرایط سخت زندگی در شهرها و فقر عده‌ای از مردم را به حاشیه راند و این سرآغازی بود بر حاشیه نشینی.

حاشیه نشینی

حاشیه نشینان از ابتدا به دلیل فقر اقتصادی، فقر اجتماعی و فقر فرهنگی با مشکلات بسیاری روبرو بودند اما مشکلات آنها در همان حاشیه‌ها خلاصه نشد و خیلی زود مشکلات حاشیه نشینان به دل شهرها رسوخ کرد. وقوع جنگ‌های بزرگ، بلایای طبیعی، ظهور حکومت‌های خودکامه و بسیاری اتفاقات باعث افزایش حاشیه نشینی در دوره‌هایی خاص تاریخ بشر شد. با وارد مشدن مشکلات حاشیه نشینی به درون شهرها جامعه شناسان و تئوریسین‌های مسائل اجتماعی بر ضرورت سر و سامان دادن به این معضل تاکید کردند و کشورها سعی کردند با توزیع عادلانه ثروت و بالابردن سطح سواد و خدمات رفاهی و بهداشتی به جنگ حاشیه نشینی روند.

حاشیه نشینی در ایران

حاشیه نشینی در ایران نیز قدمتی دیرینه دارد. دقیقاً همزمان به ظهور شهرهای بزرگ در ایران مشکلات حاشیه نشینی هم آغاز گردید. یکی از دلایل مهم حاشیه نشینی در ایران روند مهاجرت از روستاها به شهرها بود. معضلات اقتصادی، کمبود امکانات و پدیده‌هایی مانند خشکسالی در ایران باعث شد جمعیت ۳۰ درصدی شهرنشین ایران به یکباره تبدیل به جمعیت شهرنشینی ۷۰ درصدی شود. این تغییر ناگهانی از دلایل مهم حاشیه نشینی در ایران بوده است. به جز این ظهور کلان شهرها در نیم قرن اخیر نیز باعث بروز شکاف‌های عمیق طبقاتی در این کلانشهرها شد و به تبع آن جمعی از جمعیت ضعیف این کلانشهرها نیز ناخودآگاه به سمت حاشیه رانده شدند.

مشکلات حاشیه نشینی

حاشیه نشینی رابطه مستقیمی با پیشرفت کشورها دارد. به همین دلیل حاشیه نشینی در کشورهای جهان سوم قابل لمس‌تر و گسترده‌تر است. برای نمونه در کشور هند جمعیت حاشیه نشین بین ۳۰ تا ۵۰ درصد کل جمعیت یک میلیاردی هند را شامل می‌شود. این حجم از فقر باعث شده کشور هند علیرغم رشد بالای اقتصادی و پیشرفت‌های خیره کننده در تکنولوژی همچنان یک کشور جهان سوم با انبوهی از معضلات باقی بماند. در واقع حاشیه نشینی بازتابی از فرهنگ فقر در کشورهاست. کشورهای پیشرفته سال‌ها پیش بعد از دوران اشرافیگری به این نتیجه رسیدند که برای کاهش مشکلات و پیشرفت راهی جر از بین بردن فرهنگ فقر وجود ندارد. این کشورها با توسعه هماهنگ سعی کردند جامعه‌ای یک دست‌تر تشکیل دهند البته نه به شکل کشورها کمونیستی. این کشورها با افزایش سطح دستمزدها، رایگان کردن تحصیلات و بهداشت سعی کردند جامعه حاشیه نشین را به سطح قشر متوسط برسانند. با این کار خود به خود بسیاری از معضلات حاشیه نشینی مانند جرم و جنایت، بیماری‌های واگیردار و … به طرز چشمگیری در این کشورها کاهش یافت. هر چند فقر و حاشیه نشینی در هیچ کشوری صد درصد از بین نرفته اما تجربه موفق کشورهایی مانند نروژ و سوئد نشان دهنده این است که می‌توان تا حد زیادی از معضلی به نام حاشیه نشینی کاست.

در کشور ما نیز رفع مشکلات اقتصادی به خصوص در قشرهای پایین جامعه و معکوس کردن روند مهاجرت به شهرها می‌تواند به طرز چشمگیری از معضل حاشیه نشینی بکاهد. امیدواریم روزی شاهد از بین رفتن فقر و حاشیه نشینی در تمام جهان باشیم.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *