سونامی طلاق
هامون رشیدیان
کافی است یک ساعت در راهروی مجتمع قضایی خانواده قدم بزنید تا مردان و زنانی را ببینید که آمدهاند تا هرچه زودتر اجازه حک شدن مهر «باطل شد» را روی عقدنامههایشان بگیرند، مهری که به قول خودشان حکم رهایی از یک زندگی تلخ و سراسر کشمکش است.
هر ۳ دقیقه یک طلاق
بر اساس آمارها هر ۳ دقیقه یک طلاق در کشور رخ میدهد. این یعنی در طول هر ساعت ۲۰ خانواده از هم میپاشد. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال کشور در سالهای مختلف، با وجودی که از سال ۱۳۷۵ ازدواج رشد ضعیفی داشته است، از سال ۱۳۸۹ این روند، نزولی شده و از سال ۱۳۹۱ شیب منفی آن شتاب بیشتری گرفته است، به نحوی که تعداد ۸۹۱ هزار واقعه ازدواج در سال ۱۳۸۹ به عدد ۷۲۴ هزار واقعه در سال ۱۳۹۳ کاهش یافته است. در حالی که از همان سال ۱۳۷۵ طلاق رشد افزایشی داشته و شیب نسبتاً تندی را تجربه کرده است به طوری که تعداد ۳۷ هزار واقعه طلاق در سال ۱۳۷۵ به عدد ۱۶۳ هزار واقعه در سال ۱۳۹۳ (بیش از چهار برابر) افزایش یافته است. همچنین، بر پایه اطلاعات سال ۱۳۹۳ میتوان گفت، به طور میانگین در هر ساعت از شبانه روز، ۸۲٫۶ مورد ازدواج و ۱۸٫۶ مورد طلاق در کشور ثبت میشود.
متاسفانه در کشور ما علیرغم این آمار ارقام مسئولان و رسانه ملی بیش از اینکه به دنبال پیدا کردن راهکاری برای سونامی طلاق باشند ترجیح میدهند در گفتههای خود فروپاشی بنیان خانواده در غرب به عنوان یک بحران مطرح کنند غافل از اینکه آمار طلاق در کشور خودمان قابل مقایسه با هیچ کشور غربیای نیست. انبوه برنامههای خبری رسانه ملی به مشکلات جوامع غربی اختصاص دارد و کمتر پیش میآید این رسانه از مشکلات موجود در جامعه خودمان سخن بگوید. متاسفانه این تابو غلط که صحبت کردن درباره مشکلات باعث بدتر شدن اوضاع میشود باعث شده صدای کارشناس به گوش مردم نرسد و این بحران اجتماعی همچون غده سرطانی بدخیم تمام کشور را در بر بگیرد. همانگونه که صحبت نکردن درباره یک بیماری نمیتواند به درمان منجر شود صحبت نکردن درباره طلاق هم نمیتواند این بحران اجتماعی را درمان کند.
تشویق به ازدواج به چه قیمتی؟
متاسفانه تشویق به ازدواج بدون هیچ تفکر و یا آموزشی بیش از اینکه سونامی طلاق را مهار کند بر آن میافزاید. به جرات میتوان گفت ازدواجهای بدون تفکر در کنار مشکلات اقتصادی یکی از دلایل عمده سیر صعودی طلاق در سالهای اخیر است. تفکر بسیاری از جوانها درباره ازدواج زندگی رؤیایی و رومانتیکی است که هیچ شباهتی به زندگی واقعی ندارد. تصویری که رسانهها و در صدر آن صدا و سیما از ازدواج و زندگی مشترک ارائه میکنند کمترین شباهتی به زندگی ۹۹٫۹ درصد افراد واقعی ندارد. به همین دلیل هم وقتی افراد با این تفکرات پا به زندگی واقعی میگذارند در کوتاه زمانی حقیقت مانند پتک بر سرشان خراب میشود.
بر اساس آمارها بیشترین طلاقها در ۴ سال اول زندگی زوجها رخ میدهد. این آمار دلیل روشنی از تضاد میان واقعیت و تصور زوجها از زندگی ایده آل است.
باید پذیرفت با وجود همه مشکلات تجرد و بی میلی جوانان به ازدواج، این ازدواج نکردن از طلاق و پیامدهای منفی آن مشکلات کمتری را به جامعه تحمیل میکند. فرزندان طلاق، فروپاشی عاطفی زوجها، زندان به دلیل عدم پرداخت مهریه و دهها مشکل دیگر از پیامدهای منفی سونامی طلاق است که هر روز بیش از گذشته به جامعه تحمیل میشود. در این بحران بیش از هر چیزی جای خالی صدای کارشناسان واقعی و تحلیلهای کارشناسانه احساس میشود.