بازیکن سالاری ما و دیگران
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2017/11/اصلی-8-780x405.jpg)
دامون رشیدزاده
یکی از اتفاقات جنجالی هفتههای اخیر فوتبال جهان مربوط به ماجرای درگیری پاتریس اورا با یک تماشاگر ناراضی است. این اتفاق که هنوز هم تصاویر آن در صدر اخبار ورزشی جهان قرار دارد پیامدهای جالبی داشت که مقایسه آن با اتفاقات مشابه در لیگ خودمان خالی از لطف نیست.
ماجرای اورا
پنجشنبه شب و در جریان مسابقات مرحلهی گروهی لیگ اروپا، پاتریس اورا مدافع سرشناس تیم مارسی فرانسه، با یکی از هواداران ناراضی که خود را به کنار زمین رسانده بود درگیری لفظی پیدا کرد. بعد از اینکه این تماشاگر با الفاظ ناشایستی مدافع مارسی را خطاب قرار داد پاتریس اورا هم در حرکتی تلافی جویانه با لگد به سبک فیلمهای بروسلی به صورت هوادار خشمگین کوبید. پس از این اتفاق و در حالی که هنوز کمیتهی انضباطی یوفا رأی خود را درباره رفتار مدافع فرانسوی اعلام نکرده، باشگاه مارسی قرارداد اورا را به حالت تعلیق درآورد و او را از فهرست بازیکنان تیم کنار گذاشت. اینکه باشگاه فرانسوی بدون در نظر گرفتن منافع فنی خود و نیازهای احتمالی سرمربی به یک بازیکن کهنه کار، او را در سریعترین زمان ممکن از تیم کنار میگذارد بدین معناست که حرفهای گری و رعایت اخلاق، سرلوحهی کار پیشرفتهترین و بزرگترین باشگاههای اروپایی است و پایبندی به اصول اولیه، هیچگاه جای خود را به مسائل فنی نمیدهد.
فوتبال ما
نمونه چنین اتفاقهایی بارها در فوتبال خودمان هم رخ داده، بازیکنانی که درون یا بیرون از زمین با هواداران درگیر شدهاند و کار به کتک کاری کشیده است اما تفاوت باشگاههای ما و باشگاههای اروپایی دقیقاً در همین نقطه شروع میشود. در نونه باشگاه اروپایی مارسی حتی پیش از برگزار شدن هر جلسه کمیته انظباطی خود باشگاه فارغ از اینکه بازیکن چه توهینی شنیده که دست به این حرکت زده او را محروم میکند. اما در نومنه باشگاههای داخلی حتی یک بار هم نشده که باشگاه خود تصمیم به تنبیه بازیکن بگیرد و باشگاهها همیشه کوشیدهاند با کتمان حقیقت و یا کوچ شمردن ماجرا به هر وسیلهای که شده محرومیت بازیکنشان را کاهش دهند. حتی برخی باشگاهها با متوسل شدن به افراد پرنفوذ غیر فوتبالی سعی کردهاند فشار را بر کمیته انظباطی چنان افزایش دهند که بازیکن کمترین محرومیت ممکن را دریافت کند. معمولاً هم بعد از گذشت چند جلسه از محرومیت با انواع اقسام تبصرهها محرومیت بازیکن بخشیده شده تا به این صورت بازیکن سالاری در فوتبال ما تبدیل به یک اصل جدایی ناپذیر در فوتبال باشگاهی شود.
این ماجرا چنان در تار و پود فوتبال ما تنیده شده که حتی مربیان خارجی که در لیگ مشغول فعالیت هستند هم گاهی ناچار به پذیرش ماجرا میشوند. به عنوان نمونه وقتی برانکو ایوانکوویچ، بازیکن توانمند تیمش را به دلیل زیرپا گذاشتن برخی اصول از تیم کنار گذاشت، به قدری هواداران فشار آوردند تا او را محبور به بازگرداندن این بازیکن کنند. در زمان نیمکت نشینی این بازیکن هم جو ورزشگاه طوری بود که برانکو را وادار به عقب نشینی میکرد. و عملاً مربی مجبور به پذیرش خواست هواداران شد.
نمونه خاص
شاید تنها نمونه خاص فوتبال ما کی روش و تیم ملی باشد. کارلوس کیروش پس از حضور هفت ساله در تیم ملی ایران، حالا به عنوان سمبل مبارزه با بازیکن سالاری شناخته میشود. وقتی او بدون هیچ تعارفی چند بازیکن را به دلیل رفتارهای غیر حرفهای از تیم ملی کنار گذاشت، زنگ خطر برای همه فوتبالیستهای ایرانی در تیم ملی به صدا درآمد. هم اکنون جو تیم ملی به شکلی است که بازیکنان مانند یک سرباز با تمام وجود آماده پذیرش دستورات مربی هستند و کوچکترین نافرمانیای از بازیکنان تیم ملی مشاهده نمیشود.
شاید دلیل موفقیت تیم ملی ما و عدم موفقیت باشگاههای ما هم در همین تفاوتها باشد.