روز پس از انتخاب در نهج البلاغه

حجت الاسلام بیگی – کارشناس مذهبی

یکی از پایه‌های اساسی نظام ما مردم سالاری است، این مردم سالاری مبتنی برآراء مردم بوده واگر رأی مردم در بین نباشد، بنابر نظر برخی حتی کارشناسان دینی مشروعیتی ندارد، چنانچه علی علیه السلام مقام ولایت وامامت و خلافت و جانشینی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله را دارا بودند، اما تا مردم بیعت نکردند حاکمیت بر مردم را نپذیرفتند چون شأن اولیاء خدا نیست که بدون خواست مردم تشکیل حکومت بدهند.

اما آن حضرت در فردای بیعت مردم مدینه با ایشان خطبه ای خوانند و یک اصل اساسی را برای بشریت گوشزد نمودند. که وظیفهی اصلی هر منتخب وحاکمی است، وتوجه به آن دردوره کنونی از زندگی ما یک ضرورت است.

فرمود: اما بعد دنیا روی برگردانده و وداع خویش را اعلام داشته است; اَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُّنْیا قَدْ أَدْبَرَتْ، وَ آذَنَتْ بِوَدَاع

چگونه دنیا پشت کرده و آهنگ وداع کرده است؟

نشانه‌های آن، بسیار روشن است. قبرستان های خاموشی که از نسل های پیشین، یعنی پادشاهان و فرماندهان و زورمندان، جوانان و کودکان و پیران، باقی مانده همه، گواه اِدْبار دنیا و فریادهای وداع آن است. قَدِّ خمیده پیران، موی سپید کهنسالان و بیماری های گوناگون مشرفان به مرگ هر یک نشانه‌ای از اِدبار دنیا و اِعلان وداع او است.

ظاهراً دنیا خاموش است، امّا گویی، با هزار زبان، سخن می گوید!

 اما چه گونه باید عمل کرد؟ ایشان در فردای اجابت دعوت مردم وبیعت با ایشان، وظیفهٔ منتخب رابهشتی کردن مردم می دانند نه اینکه با زور آنان را بهشتی کنند، بلکه با برنامه ریزی دقیق در همه مراحل ومراتب زمینهای را فراهم سازنند که موجبات سعادت مندی جامعه فراهم شود چون مردم به دین حاکمان شبیه ترند تا پدرانشان. گرچه همهٔ مردم در مسابقهٔ انتخابند لکن باید بدانند:

واقعیات جهان طبیعت در همان لحظه که از آینده می‌رسد و سلام می‌گوید، همان سلامی که کرده است، وداع آخرین را هم در بر داشته هرگز بار دیگر با ما رویاروی نخواهد گشت. برای درک گذشت لحظات زمان، نخست بر این جملات زیبا بنگریدکه می فرماید:

«ألا وَ إنّ الیوْمَ المِضْمارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السّبَقَهُ الْجَنَّهُ وَ الْغَایهُ النّارُ;» (آگاه باشید! امروز روز تمرین و آمادگی و فردا روز مسابقه است. جایزه برندگان بهشت و سرانجام عقب ماندگان، آتش دوزخ است;) امام (علیه السلام) با این که در این گفتارش الفاظ بلند و معانی والا و تمثیل دقیق و تشبیه بجا به کار برده، اما سرّی عجیب و معنایی لطیف در این نهفته است و آن جمله «وَالسَّبَقَهُ الْجَنَّهُ، وَ الْغایهُ النّارُ» است. که همهٔ مردم اگر در مسابقهٔ بهشتی شدن نیایند به دوزخ گرفتار خواهند شد.

باز آن حضرت در روز پس از انتخاب به آمال وآرزوها توجه کرده می فرماید:

می فرماید: «أَیها الناسُ! وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخافُ عَلَیکُمُ اثْنانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الاْمَلِ. فَأمّا اتِّباعُ الْهَوی فَیصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَ أمَّا طُولُ الأَمَلِ فَینْسِی الاْخِرَهَ; ای مردم! بدانید که ترسناکترین چیزی که از آن بر شما خائفم، دو چیز است: پیروی از هوا و هوس و آرزوهای طولانی. پیروی از هوا و هوس، انسان را از حق باز می دارد و آرزوهای طولانی آخرت را به دست فراموشی می سپارد.»

آرزوهای ما چونان قشر باریکی از نفت است که روی آب شعله‌ور باشد دربارهٔ پدیدهٔ آرزو، انسان شناسان و اخلاقیون مطالب قابل توجه فراوانی گفته‌اند. آنچه که به محتویات جملات امیرالمومنین علیه‌السلام در این خطبه مربوط است. اینست که این زندگانی طبیعی که هرکسی چند روزی کم و بیش از آن برخوردار است، مانند آن دریا است که امواجش آرزوها و امیدها و خواسته‌ها و ارده‌ها و اشتیاقها است و جای تردید نیست که برای بوجود آمدن این امواج چه به نتیجه برسند و چه به نتیجه نرسند، نیروها صرف می‌شود و زندگی مستهلک می‌گردد و در هر حال پایان همهٔ آنها مرگ است. اگر این امیدها و آرزوها مفید بحال زندگی مادی و معنوی بوده باشند مقدمه‌ای برای عمل مثبت خواهند بود و اگر بی‌اساس و بی‌فایده بوده و معلول خیالات پا در هوا باشند، هم نیروهای مغزی و روانی مستهلک شده است و هم دست آدمی خالی از عمل می‌باشد. پس در این زندگانی که عمده عامل محرک آن، امیدها و آرزوها است، خرد حکم می‌کند که آنها را با اعمال صالحه عینی تحقق ببخشد. در این هنگام اعمال مفید انجام داده و مرگی به سراغش خواهد آمد ضرری به او نمی‌رساند. و بالعکس، کسی که در روزگار امیدها و آرزوها کوتاهی کند، و نتواند آنها را بر اساس خرد وجدان تنظیم نموده و در عمل از آنها بهره‌بردای نماید، عملش خسارت بار و مرگش ضرربار خواهد بود.

مولوی می گوید:

این جهان کوه است و فعل ما ندا  سوی ما آید نداها را صدا

 سخن کوتاه کنییم، مشاهده می کنید که آن حضرت روز بعد از رسیده به حاکمیت چه دغدغدهایی در سر مبارکشان است؟ که آن سعادتمند کردن جامعه ودر مسابقهٔ دنیا به بهشت بردن ایشان است. نه فاسد کردن اقشار جامعه. آن حضرت دستور دادند وخودشان هم اجرا کردند واز ماهم همین را می خواهند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *