جایگاه نقاشیهای رضا عباسی در دیوارنگارههای کاخ چهلستون
مسعود رحیمی صادق – باشگاه مخاطبان کیمیای وطن
در تاریخ هنر نقاشی ایران، رضا عباسی نقاش چیره دست و خوش قریحه دوره صفوی، همواره مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است. وی هنگامی که پدرش مولانا علی اصغر کاشی در کتابخانهٔ سلطنتی ابراهیم میرزا صفوی در مشهد فعالیت میکرد دیده به جهان گشود و در دوران نوجوانی، با انتقال پایتخت به قزوین به آنجا عزیمت نمود و در جوار نقاشان بزرگ کارگاه سلطنتی مهارتهای هنری خود را وسعت بخشید. او پس از انتقال پایتخت به اصفهان در دورهٔ شاه عباس اوّل (۱۰۰۶ هجری قمری) رهسپار اصفهان شد و در آنجا سبک خود را به کمال رساند.
رضا عباسی نقاشی بود که با توجه به شیوهٔ نگارههای گذشته، در حیطهٔ نقاشی ایرانی دست به نوآوری و خلاقیتی زد که تا آن دوره بی سابقه بود. آثار او پیرو رنگها و تزیینات نبوده و دائماً رنگ را به سادهترین وجه در جهت نقش و خط به کار میبرد. عمق آثار رضا عباسی در اندیشهٔ او است، بنابراین او با ذوق و خلاقیتش مکتبی نو را بنیان میگذارد و پیوسته میکوشد که طبیعت در آثارش به صورت حقیقی هویدا شود. از این رو در نگارههایش برخی حالات، به دقت از روی طبیعت تصویر شده است. با این تفاسیر میتوان اینگونه برداشت نمود که رضا عباسی نقاشی حقیقت گرا بوده است، منتها برخی دیگر از آثار او به صورت خیالی و دور از حقیقت نیز تصویر شده است.
ورود اروپاییان به ایران در ایام زندگی رضا عباسی، سبب آن شد که وی گاهی مردان اروپایی را موضوع نگارههایش قرار دهد، منتها از اسلوب سایه اندازی و پرسپکتیو بهره نمیبرد، همگنی آشکاری بین خطوط پر پیچ و خم نگارههای او با خوشنویسی نستعلیق مشاهده میشود و در رنگ آمیزی آثار وی به وفور به رنگهای قهوهای و اغوانی بر میخوریم. هنر رضا عباسی در حضور دائم پیکره انسان و نقش او است و انسانها معدود و بزرگتر از حد معمول و در عین حال بدون هیچ رابطهای با محیط پیرامونی خود تصویر شدهاند. به طور کلّی میتوان اینگونه بیان کرد در این نگارهها، خط بر رنگ برتری مییابد، از این رو با هنرمندی رضا عباسی فصلی نو در تحت عنوان نقاشی مکتب اصفهان یا مکتب رضا عباسی بنیان گذاشته شد.
پس از رضا عباسی، شاگردان او از جمله: محمد یوسف، محمدعلی، محمد قاسم و معین مصور سبک او را ادامه میدهند. مجموعهٔ دیوارنگارههای بنای نخستین کاخ چهلستون توسط برخی از شاگردان رضا عباسی و زیر نظر وی در دهه نخست قرن یازده هجری به اتمام رسید، به علاوه در دورهٔ شاه عباس دوم صفوی به تاریخ حدود ۱۰۴۲-۱۰۶۶ هجری قمری، دیوارنگارههای دیگری که برخاسته از سبک آثار رضا عباسی میباشد به دیوارههای این کاخ اضافه شده است، در این دیوار نگارهها موضوعاتی از قبیل: اجتماعات عمومی، بزمها، منظومههای عاشقانه و تک پیکرههایی تصویر شده است. در ایوان غربی بنا نیز دیوار نگارههایی موجود است که اصالت سبک رضا عباسی در آنها آشکار است. از این رو برخی از دیوار نگارههای این کاخ همانندی بسیاری با دیوارنگارههای طبقات فوقانی کاخ عالی قاپو دارد، که این مورد خود نشان از تأثیر متقابل نقاشان این دو بنا از یکدیگر میباشد. در دیوارنگارههای اتاقهای کوچک اطراف تالار اصلی کاخ چهلستون نقاشیهایی با موضوع ضیافتها، جشنها و مضامین ادبی را مشاهده میکنیم و پیکرههای موجود در این دیوار نگارهها قرابت بسیاری با نگارههای رضا عباسی و مکتب او را دارد.
بنابراین در یک جمع بندی نهایی میتوان دیوار نگارههای کاخ چهلستون را به چهار بخش تقسیم نمود، که در هر چهار دوره جایگاه و تأثیر مکتب رضا عباسی در این نگارههای مشهود و محسوس است:
- دیوار نگارههای تالار مرکزی، دو اتاق شمالی و جنوبی، گوشوارهها و ایوان شرقی و غربی که با نظارت مستقیم رضا عباسی، توسط شاگردان او تصویر شده است. این دیوار نگارهها مربوط به دورهٔ شاه عباس اول میباشد.
- دیوارنگارههایی اتاقهای بزرگ شمالی و جنوبی که قوّت و پختگی گروه آثار نخست را ندارند و در دورهٔ شاه عباس دوم تصویر شدهاند.
- دیوار نگارههای ایوانهای شمالی و جنوبی و طاقچههای دو طرف ایوان آینه که به سبک نقاشی اروپایی و توسط نقاشان اروپایی از جمله: لوکار و فیلیپ آنجل تصویر شده است.
- و در نهایت آثاری که به سبک اروپایی محصور در سبک رضا عباسی و توسط استادان نقاش ایرانی تصویر شده که در تابلوهای رنگ روغن موجود در تالار اصلی مشاهده میشوند و در کنار این دیوار نگارههای صفوی، نگارهٔ جنگ چالدران و جنگ کرنال به سبک دورهٔ زند و قاجار مشاهده میشود قابل توجه است.