اضطراب پیامد شوم جنگ تحصیلی
دامون رشیدزاده
اضطراب هنگام امتحان امری طبیعی و عادی است. بسیاری از ما حتی هنگامی که کاملاً از هر نظر آماده امتحان هم باشیم تا پیش از توزیع برگههای امتحانی اندکی استرس را تجربه میکنیم. اما این استرس با شروع امتحان و دیدن سوالاتی که پاسخ آنها را می دانیم از بین میرود. این روند معمول و طبیعی اما بر برخی یک کابوس هولناک است. برخی افراد در هنگام امتحان با چنان استرسی مواجه میشوند که تمام تمرکز خود را از دست میدهند و ادامه امتحان برایشان غیر ممکن میشود. این افراد نمیتوانند هر آنچه را آموختهاند و یا قبل از امتحان مطالعه کردهاند به خاطر بیاورند. به طور کلی میتوان گفت استرس ناشی از امتحان فعالیتهای مانند تفکر را در این افراد مختل میکند.
بر اساس مطالعات روانشناسان استرس پیش از امتحان در افرادی بیشتر رخ میدهد که عملکرد خود را بر دو نوع سیاه و سفید یا به عبارتی موفقیت آمیز و شکست کامل ارزیابی میکنند. برای این افراد حد وسطی تعریف نشده و به همین دلیل واکنش آنها به امتحان به حدی شدید و کنترل نشده است که تفکر آنها را حداقل به صورت موقتی مختل میکند.
به دلیل همین استرسها سالهاست که شیوه امتحان محور از نظام آموزش دبستانها حذف شده است. زیرا فشار ناشی از استرس تاثیرات نامطلوبی روی کودکان داشت.
با این حال در نظام آموزشی امتحان امری اجتناب ناپذیر است و دانش آموزان در دورههایی از تحصیل ناچار به مواجه با این پدیده نه چندان خوشایند هستند. به جز نقش خانوادهها در این که نباید به فرزندانشان بابت موفقیت فشارهای بی مورد وارد کنند نقش نظام آموزشی در از بین بردن استرس امتحان بسیار مهم و کلیدی است.
رقابت افسارگسیخته
بسیاری از مدارس عرصه آموزش و پرورش را تبدیل به میدان جنگ کردهاند. مدارس برای بدست آورد نام و اعتبار و البته درآمد بیشتر از دانش آموزان به عنوان پیاده نظام ارتش خود بهره میبرند و با فشار بر آنها و حذف دانش آموزان ضعیفتر سعی میکنند سهم بیشتر در موفقیت در امتحانات به خصوص امتحانات نهایی داشته باشند. این رقابت در دبیرستانها به شکل بی رحمانه تری برای کسب کرسیهای دانشگاهی و موفقیت در کنکور ادامه دارد. این فشار یکی از عوامل مهم استرس دانش آموزان در هنگام امتحانات است.
در برخی مدارس حجم امتحانات به حدی زیاد است که دانش آموزان تقریباً هر هفته مجبور به امتحان در چند درس هستند و میتوان تصور کرد که چنین فشاری حتی برای دانش آموزان نخبه و با استعداد هم تا چه اندازه میتواند استرس زا و البته مخرب باشد.
مدرک گرایی
متاسفانه مدرک گرایی یکی از دردهای بزرگ کشور ماست. فشار بر دانش آموزان برای رفتن به سمت رشتههایی خاص باعث شده ما با انبوهی مدرک به دست بیکار روبرو باشیم که نه تخصصی در رشته تحصیلی خود دارند و نه حتی شوق اشتیاق برای کار کردن در آن گرایش خاص. این افراد تنها بر اساس فشار غلط از سوی جامعه به سمت رشتههایی خاص سوق داده شدهاند. متاسفانه این سیستم همچنان هم در نظام آموزشی ما حکم فرماست و باعث شده دانش آموزان با استرس فراوان مجبور به تحمل این وضعیت باشند.
طراحان سؤال
یکی از اشکالات مهم امتحانات ما طرح سؤالات سخت و عجیب و غریب است. متاسفانه نظام آموزشی ما نظامی یکدست نیست. به عنوان مثال سطح و امکانات آموزشی در سیستان و بلوچستان با استانهایی مانند اصفهان و تهران قابل مقایسه نیست اما طراحان سؤال در اکثر مواقع افرادی از همین استانهای برخوردار با بالاترین سطح امکانات (حداقل در سطح کشور) هستند و آنها سؤالات خود را بر اساس دانستههای این نوع دانش آموزان طراحی میکنند. این موضوع فشار و استرس فراوانی را به دانش آموزان استانهای محروم وارد میکند و یکی از دلایل مهم ترک تحصیل این دانش آموزان در مقاطعی مانند راهنمایی و دبیرستان است.
اینها تنها نمونهای از اشکالات سیستم آموزشی ماست که باعث شده استرس و اضطراب در میان دانش آموزان شیوع پیدا کند و به تبع آن این استرس به کل جامعه سرایت کند.