چالش زبان خارجی
دامون رشیدزاده
دو زبان عربی و انگلیسی سالهاست در مدارس ما تدریس میشود. در کنار این دو زبان زبان فارسی هم با همه پیچیدگیهایش به صورت جامع و کامل به عنوان زبان مادری در تمامی مدارس ایران تدریس میشود. بر این اساس هر دانش آموز ایرانی بعد از پایان دوران تحصیلات عمومی یا همان دیپلم باید بتواند به سه زبان تکلم کند. اما همانگونه که می دانیم اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان ما نه تنها نمیتوانند به زبان عربی و انگلیسی صحبت کنند بلکه در دانستن تمام ریزه کاریهای زبان فارسی هم مشکل دارند.
سؤال مهمی که در این زمینه پیش میآید این است که آیا دانش آموزان ایرانی از نظر بهره هوشی در سطح پایینی قرار دارند که نمیتوانند ۳ زبان را بیاموزند و یا اینکه سیستم آموزش زبان در کشور ما ناکارآمد است و نمیتواند پاسخگوی نیاز امروز جامعه باشد.
بهره هوشی
برای پاسخ باید گفت هر چند بهره هوشی ایرانیها به دلیل مشکلاتی مانند فرار مغزها و پایین بودن استانداردهای آموزشی به خصوص در آموئزش های عملی تا حد زیادی پایین آمده اما هنوز هم میانگین بهره هوشی در کشور ما در حد متوسط و روی مرز نرمال است پس نمیتوان این موضوع را چندان به بهره هوشی ربط داد. پس تنها گزینه باقی مانده برای فهمیدن علت اینکه ما تا این حد در یادگیری زبانهای خارجی ضعیف هستیم سیستم آموزشی است.
قواعد
بخش بزرگی از آموزش زبان در کشور ما آموزش قواعد است. قواعد پر شمار زبان عربی و انگلیسی یکی از خسته کننده ترین بخشهای آموزش زبان در کشور ماست که بسیاری از دانش آموزان از آن فراری هستند. جالبست بدانید آموزش قواعد برای یادگیری زبان از دهه هفتاد میلادی تقریباً منسوخ شده است. بنا بر پژوهشها این قواعد دست و پا گیر هیچ تاثیری در یادگیری زبان ندارد و تنها مناسب افرادی است که قصد دارند زبان را به صورت تخصصی و در سطح علمی خاص دنبال کنند. به همین دلیل امروزه آموزش زبان خارجی در بسیاری از کشورهای دنیا تنها در سطح مکالمه و یا نهایتاً خواندن ساده آموزش داده میشود. به عنوان مثال با این روش شاید فرد نتواند کتابهای شکسپیر را تفسیر و تحلیل کند اما میتواند به راحتی در یک شهر انگلیسی زبان با مردم ارتباط برقرار کند.
این موضوع حتی درباره زبان مادری هم کاملاً صدق میکند. خواندن کتابی مانند تاریخ بیهقی حتی برای افرادی با تحصیلات دانشگاهی هم سخت و گاه غیر ممکن است، شاید تنها متخصصان ادبیات فارسی از پس خواندن و درک این کتاب بر بیایند این موضوع حتی درباره کتابهایی همچون شاهنامه فردوسی و اشعار حافظ و سعدی که با فرهنگ مردم ما عجین شدهاند هم صدق میکند با این حال اگر یک خارجی بخواهد در کشور ما زندگی کند و یا با مردم ارتباط برقرار کند دانستن مکالمات عادی و روزمره برای او کافیست و نیازی نیست که بتواند حافظ و سعدی را از بر بخواند.
یک پژوهش در کانادا نشان داد یادگیری آکادمیک زبان بین ۵ تا ۷ سال بیشتر از زبان مادری طول میکشد. این موضوع نشان دهنده این است که تا چه حد اضافه کردن قواعد میتواند به فرایند یادگیری زبان اضافه کند.
روشهای منسوخ شده
یکی از مشکلات عمده زبان در کشور ما همین ماجرای آموزش اجباری و البته منسوخ شده قواعد به دانش آموزان است. ما به جای یاد دادن زبان روزمره عربی و انگلیسی مغز دانش آموزانمان را با هزاران فرمول عجیب و غریب زبان پر میکنیم در حالی که خود دانش آموزان عرب زبان و یا انگلیسی زبان این حد از قواعد را در دوران تحصیلات عمومی یاد نمیگیرند.
به مشکل باید روشهای قدیمی آموزش زبان، کمبود وسایل کمک آموزشی زبان در مدارس و مشکلاتی از این دست را هم باید اضافه کرد. امیدواریم روزی سیستم آموزشی ما به جای آموزش قواعد محور زبان خارجی تنها بر روی فهم ساده و تکلم زبان خارجی کار کند تا شاهد نسلی از دانش آموزان باشیم که به راحتی بتوانند به سه زبان زنده دنیا صحبت کنند.