تابستان و یک داستان تکراری
هامون رشیدیان
با شروع فصل تابستان مهمترین دغدغه بسیاری از خانوادهها پر کردن اوقات فراغت فرزندانشان است. شاید برای برخی خانوادههای مرفه فرستادن فرزندان به کلاسهای تابستانی و یا حتی مسافرتهای آنچنانی کار دشواری نباشد اما برای اکثر خانوادهها پر کردن اوقات فراغت با هزینههای فعلی و مشکلات اقتصادی به هیچ عنوان کار راحتی نیست.
جمعیت جوان ایران
ایران یک کشور جوان است و از این رو برای داشتن یک نسل شاداب و سالم، نیازمند برنامه ریزی مدون و منسجم برای تمام ابعاد زندگی آنان از جمله تفریح و گذران اوقات فراغتشان هستیم. اگر جمعیت جوان را بین ۱۵ تا ۲۴ سالگی محسوب کنیم، براساس آمار بیش از ۱۰ میلیون نفر از ایرانیان در این سن قرار دارند که چیزی حدود ۴ تا ۵ میلیون نفر از این افراد در برنامههای اوقات فراغت دستگاهها از جمله آموزش و پرورش حضور دارند. فصل تابستان طولانی است و اگر برای اوقات هر روز این تعطیلات برای جوانان برنامه ریزی نداشته باشیم، دستکم همین جوانان از رشد و شکوفایی لازم برخوردار نمیشوند و در خوشبیانه ترین حالت با آسیبهای کمتری روبرو خواهند شد. اما این میتواند یک گمان و حدس باشد زیرا چطور ممکن است جوانی در شبانه روز بدون اینکه برنامه و تفریح سالمی داشته باشد از آسیبهای اجتماعی دور بماند. تابستان هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید. اگر جوان بدون برنامه در جامعه رها شود یک تهدید خواهد بود و چنانچه با برنامه در جامعه حضور یابد یک فرصت محسوب میشود. بدون برنامه رها کردن جوانان میتواند انواع آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد و بزهکاری را به همراه داشته باشد که فرد همین آسیبها را میتواند با خود به مدرسه و دانشگاه ببرد و آن را به سایرین انتقال دهد. اما چنانچه جوان با برنامه در جامعه حضور یابد میتواند حداقل به انواع مهارتهای زندگی و مهارت اشتغال دست یابد که یک فرصت برای او و جامعه خواهد بود.
اوقات فراغت
اوقات فراغت در تعطیلات تابستان دوره استراحت مطلق نیست بلکه تجربه نشان داده در صورت تدارک آموزشهای سرگرم کننده برای دانش آموزان، اوقات فراغت میتواند زمانی برای یادگیری دوباره با تحت الشعاع قرار دادن آینده آنها شود. این دوران برای تربیت به شکل غیر رسمی بسیار مناسب است که این تربیت غیر رسمی غالباً به دلیل انتخابی بودن حتی بیش از تربیت رسمی در تغییر رفتار فرد مؤثر است.
متاسفانه متولیان پر کردن اوقات فراغت در ایران نه تنها برنامه ریزی دقیقی برای فصل تابستان ندارند بلکه آنچه که به عنوان پیشنهاد از سوی این متولیان به خانوادهها ارائه میشود خالی از خلاقیت و نوآوری است.
اهمیت برنامه ریزی
نگاهی به لیست برنامههای فرهنگسراها و دیگر اماکنی که وظیفه پر کردن اوقات فراغت را بر عهده دارند به روشنی نشان میدهد که این متولیان تا چه اندازه با نسل جوان فاصله دارند. برگزاری کلاسهایی چون کاردستی، خطاطی، قلاب بافی، میناکاری و … نه تنها برای بخشی بزرگی از جوانان دهه هفتاد و هشتاد کاری کسالت بار است بلکه به دلیل درآمدزا نبودن، این کلاسها تاثیری در آینده شغلی شرکت کنندگان در این کلاسها نیز ندارد.
کشورهای توسعه یافته مثال دارند که در آن عنوان میشود اگر برای اوقات فراغت یک دلار خرج کنی در آینده هزار دلار برداشت میکنی. این کشورها سالهاست برنامه ریزی دقیقی برای نسل آینده خود دارند و سعی میکنند با توجه به علاقه نسلهای تازه تفریحات متناسب با سلیقه این جوانان را گسترش دهند تا ضمن پشتوانه سازی برای نسل آینده از بروز آسیبهای اجتماعی در جوانان جلوگیری کنند. به بیان سادهتر در این کشورها پیشگیری مقدم بر درمان است و علاج واقعه قبل از وقوع آن اندیشیده میشود. متاسفانه در حال حاضر در کشورما سالانه میلیاردها تومان خرج مبارزه با بزهکاریو مسائلی همچون مواد مخدر میشود در حالی که اگر این هزینه برای غنی کردن اوقات فراغت صرف شود قطعاً نتیجه بهتری حاصل میشود.