«خون بازی» خشم پنهان
دامون رشیدزاده
اگر این روزها در خیابان دختران نوجوانی را دیدید که دستهای خراشیده و ترسناکی دارند تعجب نکنید آنها نه جانی هستند نه یک بیمار روانی بلکه تحت تأثیر پدیدهای قرار گرفتند که چند سالی است وارد مدارس دخترانه کشور شده است، پدیدهای که شمال و جنوب شهر نمیشناسند بلکه آن قدر رواج پیدا کرده که میتوان گفت همه مدارس دخترانه را در برگرفته است.
اگر تا دهه پیش دخترها تلاش میکردند بدنشان را سالم نگه دارند و حتی شکستن ناخن هایشان آنها را ناراحت میکرد، امروز با دختران نوجوانی رو به رو هستیم که خود خواسته آسیبهای جبران ناپذیری به بدنشان میزنند.
تیغ زدن بر بدن یا به اصطلاح دخترانهاش «خون بازی» چند سالی است میان دختران نوجوان شیوع پیدا کرده است. کارشناسان پدیده «خون بازی» را حاصل خشم فرو خورده دختران نوجوان میدانند، خشمی که به صورت آسیبهای فیزیکی یا به عبارتی خودزنی بروز پیدا میکند.
آمارهای جهانی
طبق آمار جهانی در هر ۱۲ دقیقه یک مورد خودآزاری ثبت میشود و تمامی مشکلات و اختلالات روانپزشکی شامل یک مجموعه علل هستند که بر روی یک رفتار تأثیر میگذارند به طوری که عوامل مؤثر در خودآزاری نیز شامل افسردگی و احساس نا امیدی، تحمل پایین در برابر استرس، ارتباطات خانوادگی ضعیف، عزت نفس پایین و وجود مشکلات روان پزشکی در خانواده است.
برخی پژوهشها نشان داده که خودآزاری میتواند وسیلهای برای اجتناب از خودکشی باشد و تعدادی نیز نا آگاهانه برای این که از اقدام به خودکشی پیشگیری کنند، خراشهایی را روی بدن خود ایجاد میکنند البته در برخی مطالعات دیگر نیز خودآزاری مقدمهای برای اقدام به خودکشی محسوب میشود و برخی از این دانش آموزان خودآزار ممکن است در پایان به خودکشی دست بزنند.
این پدیده به هر دلیل که به وجود آمده باشد به سرعت در حال شیوع پیدا کردن است. اپیدمی “خون بازی» به حدی در مدارس دخترانه کشور شیوع پیدا کرده که بسیاری از کارشناسان معتقدند زنگ خطر درباره این پدیده شوم مدتهاست به صدا درآمده است.
متاسفانه این پدیده تنها به مدارس دخترانه محدود نمانده است و پسران نوجوان نیز برای اینکه از این غافله عقب نمانند این روزها دست به «خون بازی» میزنند.
آموزش و پرورش
هر چند علت بسیاری از خودآزاریها ریشه در خانواده این نوجوانان دارد اما نهاد مهم آموزش و پرورش که خانه دوم این نوجوانان است و قرار است نسل آینده را پرورش دهد نه تنها در مقابل این ماجرا سکوت کرده است بلکه تا کنون هیچ اقدام موثری در رابطه با درمان یا پیشگیری و حتی آگاه سازی نوجوانان از خطرات این کار انجام نداده است.
سازمان عریض و طویل آموزش و پرورش آنقدر درگیر مشکلات داخلی است که به جرات میتوان گفت این سازمان اکنون تنها سازمان آموزش است و نشانی از پرورش در آن وحود ندارد. البته بخش آموزش هم به قدر کهنه، ناکارامد و بی هدف است که به راحتی میتوان تأثیر آن را در سطح سواد دانش آموزان دید.
آموزش و پرورش آنقدر از اهداف عالی خود دور شده که بر اساس بسیاری از آمارهای جهانی نظام آموزشی ایران جز ناکارآمدترین نظامهای آموزشی حال حاضر دنیا به شمار میرود. بر ایای آمارها از میان ۷۶ کشور جهان مدارس ایران در رتبه ۵۱ قرار گرفتهاند. جالب اینجاست که در این رتبه بندی ترکیه با رتبه ۴۱ و ارمنستان با رتبه ۵۰ وضعیت بهتری از مدارس ایران دارند. این در حالی است که چند دهه پیش این کشورها پایینترین سطح استاندارد آموزشی را داشتند و حالا با سرعت فوق العاده ای در حال پیشی گرفتن از ایران هستند.
این در حالی است که این آمارها تنها بر اساس کیفیت آموزش و ورود دانش آموزان به دانشگاههاست در واقع اگر بخواهیم موضواتی مانند کیفیت فیزیکی مدارس، سبک آموزش و بازدهی دروس و … را نیز در نظر بگیریم قطعاً رتبه ایران در اینگونه آمارها پایینتر هم خواهد بود.
به هر ترتیب پدیده «خون بازی» یکی از معضلات جدی این روزهای نسل آینده ساز کشور است که اگر مورد توجه قرار نگیرد میتواند در آینده به بروز مشکلات بسیار جدی تبدیل شود.