نیم قرن با کنکور

دامون رشیدزاده

در روزهای گذشته چهل و هشتمین آزمون سراسری ورود به دانشگاه‌ها یا همان کنکور برگزار شد. به طور تقریبی نیم قرن از آزمون ورودی دانشگاه‌ها می‌گذرد. هر چند ۵۰ سال پیش کنکور به عنوان ملاکی قابل اعتنا برای جدا کردن نخبگان شناخته می‌شد اما اکنون سال‌هاست که کارشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که کنکور روش مناسبی برای شناسایی نخبگان نیست و این روش ناکارآمد باید هر چه زودتر برداشته شود. با این حال با وجود دلایل بسیاری برای حذف کنکور سد کنکور همچنان تنها روش نظام آموزشی ما برای ورود دانش آموزان به دانشگاه‌هاست.

افراد زیادی در دنیا پس از اتمام دوران تحصیل در مدرسه با اهداف مختلفی به دنبال ادامه تحصیل در دانشگاه هستند و معمولاً در همه کشورها برای ورود به دانشگاه‌ها به خصوص دانشگاه‌های برتر و سطح بالا رقابت وجود دارد. اما این رقابت در کشورهای مختلف از لحاظ سطح و نوع متفاوت است و معمولاً کشورها برای پذیرش افراد در دانشگاه‌ها سازو کارهای متفاوتی را طراحی کرده‌اند تا ضمن استفاده بهینه از امکانات و همچنین حفظ سطح کیفی آموزش، افراد را بر اساس توانمندی و استعداد پذیرش کنند.

همانگونه که در گزارش قبلی تاکید شد دو سد بزرگ در مقابل حذف کنکور ناکارآمدی سیستم آموزشی و مافیای قدرتمند کلاس‌های کنکور است.

سیستم آموزشی ما از پایه دچار مشکلات فراوانی است. یکی از عمده‌ترین مشکلات این سیستم آموزش بر اساس حفظیات است. دانش آموزان کشور ما بر خلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته از آموزش‌های عملی محروم هستند. دلیل این معضل هم کاملاً واضح است. آموزش عملی نیازمند امکانات و زیرساخت‌های خاص است در حالی که در آموزش بر پایه حفظیات شما به هیچ امکانات خاصی نیاز ندارید. به همین دلی دانش آموزان ما بسیاری از مواردی را که آموزش می‌بینند یاد نمی‌گیرند. شاید شما این لطیفه را شنیده باشد که که مثلاً معادله سه مجهولی یا انتگرال که از مباحث درسی ریاضی است چه تاثیری در زندگی افراد دارند یا تا به حال در کجای زندگی ما استفاده شده است. اما جالب است بدانید دانش آموزان بسیاری از کشورها نه تنها به صورت تئوری این مباحث را آموزش می‌بینند بلکه به صورت عملی نحوه استفاده از این فرمول‌های پیچیده را در زندگی روزمره یاد می‌گیرند. همکین تفاوت به ظاهر اندک اما نتایج تاثیرگذاری را جهان واقعیت رقم می زند. نگاهی ساده به صنعت خودرو سازی آلمان، آمریکا، ایتالیا، انگلستان، ژاپن و … و مقایسه آن با کارخانه‌های وطنی از نتایج همین گونه آموزش‌هاست. کشورهای صنعتی یاد گرفته‌اند که پیشرفت نیاز به خلاقیت دارد و این خلاقیت باید از دوران کودکی آموزش داده شود. به همین دلیل میلیون‌ها و شاید میلیاردها دلار سالانه صرف آموزش در اینگونه کشورها می‌شود. نتیجه این سرمایه گذاری هم به قدری واضح است که نیاز چندانی به توضیح و تفسیر بیشتر ندارد.

اما مافیای کنکور موضوعی بسیار پیچیده‌تر از آموزش است. در موضوع آموزش تغییر نظام آموزشی و فراهم کردن امکانات به راحتی می‌تواند ما را در میان مدت به کشورهای پیشرفته جهان برساند ولی مافیای کنکور و پول‌های نجومی پشت پرده آن به قدری ریشه دار است که به این راحتی‌ها حذف نخواهد شد.

از رقم دقیق مبالغ پشت پرده کنکور آمار دقیق در دست نیست اما به گفته برخی کارشناسان مستقل، گردش مالی مؤسسات کنکوری کشور سالانه در حدود صدها میلیارد تومان است. به همین دلیل هم حذف کنکور به این راحتی‌ها ممکن نیست و دولت‌ها از جناح‌های سیاسی مختلف تا به حال در حذف کنکور ناکام بوده‌اند.

در هر حال با وجود تمام آنچه که در این دو گزارش عنوان شد کنکور ملاک مناسبی برای سنجش توانمندی دانش آموزان نیست، با روش فعلی دانشگاه‌های ایران به جای اینکه محلی برای ذهن‌های خلاق و دستان توانمند باشد محلی برای دانشجویانی است که مانند ظبط صوت سعی می‌کنند مباحث علمی را تنها حفظ و پخش کنند. در این روش ذهن‌های پرسشگر، مخترعان، مکتشفان و … پشت سد کنکور باقی می‌مانند یا در بهترین حالت به ناچار سراغ رشته‌هایی می‌روند که هیچ علاقه‌ای به آن ندارند.

نتیجه این اتفاق هم چیزی جز انبوه مدرک به دستان تهی از دانش و همچنین نخبگان سرخورده نیست.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *