تبری که به ریشه میخورد
دامون رشیدزاده
این روزها وضعیت برق و قطع و وصل شدنهای مکرر شهروندان را کلافه کرده است. سال گذشته سال خشکی برای کشور بود و میزان بارش باران و برف به حدی کم شد که از همان زمان هم زمزمههایی مبنی بر چالشهای اساسی در آب و برق در سال ۹۷ شنیده میشد. هر چند در فصل بهار وضعیت بارشها اندکی بهبود پیدا کرد اما این میزان بارش در حد و اندازهای نبود که گوشهای از کمبودهای سال گذشته را جبران کند. با کاهش میزان آب سدها نیروگاههای برق آبی کم کم از مدار خارج شدند و تولید برق تنها به نیروگاههای فسیلی و گازی سپرده شد. اما این نیروگاهها توان تولید برق مورد نیاز کشور آنهم با توجه به افزایش سرسام آور مصرف برق را نداشتند.
بر اساس آمارها میزان مصرف برق شهروندان ایرانی در بسیاری از شهرها تقریباً دو برابر استانداردهای جهانی است. همین استفاده دو برابری باعث شده میزان تولید برق کشور با میزان مصرف هماهنگی نداشته باشد و در چنین مواردی متاسفانه اولین اولویت دولت مردان ما قطع برنامه ریزی شده برق است.
بر همین اساس قرار شده تا زمانی که میزان مصرف کاهش پیدا نکند برق بر اساس جدول زمانبندی در شهرها قطع شود. هر چند این شیوه به هیچ عنوان راهکار مناسبی نیست اما به نظر میرسد با توجه به بی توجهی اکثریت شهروندان نسبت به مصرف برق فعلاً تنها راهکار موجود برای این بحران برق همین باشد.
قطع برق بی برنامه
اما قطع برق تنها معضل این روزهای مردم نیست. پیش از اجرای طرح قطع برنامه ریزی شده قرار بر این بود که برق بر اساس جدول دقیق به شهروندان اطلاع رسانی شود تا مردم بدانند چه زمانی برق قطع خواهد شد. اما این جدول در بسیاری از شهرها یا ارائه نشده و یا به هیچ عنوان درست اجرا نمیشود. هم اکنون در بسایری از شهرهای کشور برق در زمانی خارج از جدول تعیین شده قطع میشود. در کنار آن به عنوان مثال اگر قرار بر قطع یک ساعتی برق بوده ناگهان برق بیش از دو ساعت قطع میشود و متاسفانه کسی هم پاسخگوی این مشکلات نیست.
در شهرهای جنوبی کشور با توجه به گرمای بی سابقه امسال قطعی برق مشکلات فراوانی را برای مردم ایجاد کرده است و حتی نوسانات برق خسارتهای زیادی به مردم وارد کرده.
هر چند مشکلات برق نارضایتی بسیاری از مردم را به دنبال داشته اما همچنان عده زیادی از مردم همچنان نسبت به مصرف برق بی توجه هستند. حتی گفته میشود در مناطق اعیان نشین تهران و چند کلانشهر ایران نه تنها میزان مصرف کاهش پیدا نکرده بلکه به سه برابر میزان استاندارد رسیده است. حتی شنیدههای غیره رسمی هم حاکی از این است که در این مناطق قطع برق بسیار به ندرت اتفاق می افتد و ساکنان این مناطق اصولاً اطلاعی از مشکلات بقیه مردم کشور ندارند.
عدم تفکر بلند مدت
اگر بخواهیم به ایم معضل نگاهی منصفانه داشته باشیم میتوان از دو جهت به این موضوع پرداخت. نکته اول اینکه دولت مردان ما در دورههای مختلف نسبت به برنامه ریزی بلند مدت همواره آلرژی داشتهاند و اصرار عجیبی به برنامه ریزی نکردن دارند. مدتهاست زنگ خطر برای بحران آب در ایران وجود دارد اما مسئولان به جای چاره تنها راهکار را قطع برق مردم میدانند. البته نه همه مردم چون به نظر میرسد قشر خاص آقا زادهها در کشور ما از همه نظر با مردم تفاوت دارند. ایران کشوری است که در بسیاری از مناطق آن بالای ۳۰۰ روز آفتاب بدون ذرهای ابر بر زمین میتابد اما تا به حال هیچ اقدامی برای استفاده از برق خورشیدی از سوی مسئولین ما صورت نگرفته است. انرژی خورشیدی انرژیای بی پایان و همچنین پاک است که به راحتی میتواند برق مورد نیاز مردم را تأمین کند. متاسفانه با وجود کم آبی و بلا استفاده شدن نیروگاههای برق آبی و همچنین آلودگی شدید نیروگاههای فسیلی همچنان هیج اقدام عملی برای جایگزینی این تکنولوژیهای فرسوده با تکنولوژی نوین در کشور صورت نمیگیرد.
بی توجهی مردم
نکته دوم اینکه مردم ما هیچ تصور درستی از معضل آب و برق ندارند و به دلیل سالها استفاده ارزان همچنان در مصرف آب و برق اصراف میکنند. اگر هر ایرانی در روز تنها چند لیتر کمتر آب و همچنین یک ساعت کمتر برق مصرف کند کشور ما حداقل تا یک دهه آینده از نظر آب و برق مشکلی نخواهد داشت اما متاسفانه درک این واقعیت ساده برای بسیاری همچنان سخت است.
به نظر میرسد روح وحدت و همدلی از دل بسیاری از نما رخ بر بسته و منافع فردی جایگزین رفاه جمعی شده است. این معضل نه تنها در آب و برق بلکه در جای جای زندگی امروز ما نمود پیدا کرده و مردم ما در حال تبدیل شدن به قبیلههایی تک نفره هستند که در آن فقط و فقط خود فرد و در بهترین حالت خانوادهاش اهمیت دارند. این فروپاشیدگی اجتماعی حتی از بحرانهایی مانند آب و برق نیز خطرناکتر است.
اگر ما در گام اول نتوانیم بر این مشکل فائق بیاییم در آینده در مقابل مشکلات دیگر هم موفقیتی نخواهیم داشت.