بازخوانی روزهای سخت دمشق

نفیسه لله دادی

هر بحرانی می‌تواند علل مختلفی داشته باشد؛ شورش، کودتا و انقلاب نیز علل مختلفی را شامل می‌شوند. بحران سوریه نیز می‌تواند سرچشمه‌های متعددی داشته باشد. بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، به محض در دست گرفتن قدرت در سال ۲۰۰۱، فضای سیاسی را برای مخالفان باز کرد و به آن‌ها فرصت داد تا فعالیت‌های خود را از سر گیرند. این اقدام بشار اسد در آن روز توسط برخی «بهار دمشق» نام گرفت و درنتیجه آن گروه‌های مخالف دولت گردهمایی‌هایی تشکیل دادند که بزرگ‌ترین آن‌ها در دمشق در سال ۲۰۰۴ روی داد و در نشست پایانی آن بیانیه‌ای توسط گروه‌های مخالف صادر شد که به «اعلامیه دمشق» معروف است. در این اعلامیه بر تمامیت ارضی دولت سوریه تأکید شده بود و «اصلاح حکومت»، یکی از مطالبات اصلی شرکت‌کنندگان بود؛ اما با گذشت زمان، دولت سوریه به بعضی از گروه‌های معارض سوء‌ظن پیدا کرد؛ زیرا به شواهدی دست یافته بود که نشان می‌داد آن‌ها با اسرائیل در ارتباط هستند؛ بنابراین فضا را تا حد زیادی بست.
در سال ۲۰۱۱ و متعاقب خیزش‌های جهان عرب، بشار اسد در گام‌های اولیه اقدام خاصی صورت نداد تا آنکه درگیری‌هایی در جای‌جای کشور روی داد و زمینه برای بی‌ثباتی و فوران گروه‌های تروریستی فراهم شد.
دولت سوریه کنترل خود بر تمامیت ارضی کشور را از دست داد و درنتیجه راهی جز کمک‌گرفتن از کشورهای دوست نداشت. ایران، کشوری بود که همواره مورد اعتماد سوریه بوده است و از همان روزهای نخست به کمک دولت سوریه شتافت. مسکو نیز با عملیات نظامی به نفع دولت بشار به روند صلح در سوریه کمک کرد؛ اما نقش آمریکا مانند همیشه تشنج‌زایی در منطقه استراتژیک خاورمیانه است. آمریکا دل خوشی از بشار اسد ندارد؛ زیرا با حزب‌الله و ایران روابط خوبی دارد و خواهان برکناری بشار اسد است. برکناری بشار اسد در سوریه، یعنی پایان دموکراسی و تجزیه سوریه.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *