«بحران میان سالی»، دور اما نزدیک

دامون رشیدزاده

نسل دهه شصت را همه با مشکلاتشان می‌شناسند نسلی که ناخواسته درگیر مصائب مختلفی همچون جنگ، بیکاری، بحران اقتصادی و ده‌ها مشکل کوچک و بزرگ دیگر شد. حالا این نسل کم کم دوران جوانی را پشت سر می‌گذارد و وارد دوران میان سالی می‌شود. اما قرار انگار قرار نیست نسل سرکش و سرخورده کشور روی آرامش را ببیند زیرا در کنار مشکلات عجیب و غریب اقتصادی این روزهای کشور این نسل حالا باید با بحرانی به نام بحران میان سالی دست و پنجه نرم کند.

به گفته کارشناسان بحران میان سالی برای مردان در حدود سن ۴۰ سالگی وبرای زنان در حدود ۳۵ سالگی اتفاق می افتد. در این سن مردان و زنان معمولاً نگاه حسرت باری به گذشته دارند و بابت کارهای انجام نداده و ویا فرصت‌های از دست رفته حسرت می‌خورند. در بحران میان سالی افراد آمادگی بالای برای افسردگی دارند و اگر برنامه دقیقی برای این بحران اندیشیده نشود ممکن است فرد دچار مشکلات فراوانی شود.

اما چه کاری برای مبارزه با بحران میان سالی می‌توان انجام داد؟ روانشناسان چند راه حل جامع برای بحران میان سالی دارند.

آرامشتان را حفظ کنید

با در نظر گرفتن میانگین عمر یک انسان عادی با شرایط خودتان، هنوز وقت زیادی دارید، پس آرامشتان را حفظ کنید و ثبات نسبی زندگی‌تان را از بین نبرید.

حواستان به روانتان باشد

فهرستی از کارهایی که خوشحالتان می‌کند، تهیه کنید؛ فیلم دیدن، خریدکردن، سفررفتن، آشپزی‌کردن و… یادتان نرود خطر افسردگی در کمین است.

تکرار نکنید

افراد معمولاً اشتباهات دوره نوجوانی و جوانی‌شان را ناشی از کمی سن و تجربه می‌دانند و معمولاً به‌همین دلیل با این تصور که حالا بزرگ و باتجربه شده‌اند، مجدداً سراغ اشتباه‌هایشان می‌روند. با خودمان روراست باشیم، آیا ۱۰ سال بعد از این‌که چندین سال از زندگی‌مان را صرف تکرار اشتباهاتمان کرده‌ایم، خوشحال خواهیم بود؟ بهتر نیست از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم؟

فکرهای منفی، پر

«چندسال دیگه به این کارات می‌خندی!» حقیقت این است که در ابتدای ۳۰ سالگی شاید به کارهای گذشته‌تان نخندید، اما حتماً به بیهوده‌بودن بعضی از آنها یا اضافه‌بودن میزان انرژی که برایشان صرف کرده‌اید، پی می‌برید. برای هرچیزی به اندازه خودش غصه بخورید تا بعدها به نظرتان بیهوده نباشد. در شادی‌کردن ولخرجی کنید و در غصه‌خوردن خسیس باشید.

دوستان جدی داشته باشید

دوره آزمون و خطای افراد مختلف برای انتخاب دوست، تمام شده است. بهتر است به جای این‌که امروز در مورد دوستی با این شخص و فردا با شخص دیگری فکر کنید، وقتتان را برای انتخاب دوستان جدی و پایدار بگذارید.

تغییر ناگهانی ممنوع

تا ابتدای جوانی به‌دلیل درگیربودن با بحران هویت، این اجازه را داشتید که هرچند وقت یک‌بار دست به تغییری اساسی بزنید. نوع پوششتان را عوض کنید و… اما بعد از این تغییرات ناگهانی ممنوع، چون بعد از این به دلیل حضور پررنگ‌تر در اجتماع، تصویر خودتان را در ذهن مردم مخدوش خواهید کرد و آنان از شما تصویر فردی دمدمی را به ذهن خواهند سپرد.

وقت علاقه‌هاست

شاید تا به حال به دلیل مشغول‌بودن به دغدغه‌های روزمره زندگی دست از علاقه‌هایتان کشیده باشید، اما حالا وقت مناسبی است که دوباره به سمتشان بروید. این تصور که «دیگه برای من دیره!» را از خودتان دور کنید.

پیشگیری بهتر از درمان

بحران‌های زندگی مثل یک زنجیر به یکدیگر متصلند، یعنی این‌طور نیست که پیش خودتان بگویید این یکی را رها می‌کنم تا خودش بگذرد و تمام شود، چون در این صورت این مهره از زنجیره معیوب شده و مهره بعدی زنجیره‌تان را هم معیوب خواهد کرد. پس اگر هنوز شروع نکرده‌اید، سریع‌تر دست‌به‌کار شوید و فکری برای عبور از پل ۳۰ سالگی‌تان کنید.

هر چند این راح حل‌ها برای اکثر افراد کارساز است اما هستند افرادی که با وجود این کارها بهبودی در زندگیشان حاصل نمی‌شود. برای این افراد تنها راه حل مراجعه به راوانشناس است. اگر شما جز این افراد هستید بدانید که نیاز به کمک دارید و این کمک باید از سوی متخصص ارائه شود پس از رفتن پیش مشاور خجالت نکشید و قبل از اینکه دچار مشکل بزرگتری شوید از متخصصان کمک بگیرید.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *