سفره گران عید

غزل سلیمانی

همه ساله، بنا به رسم پیشین و سنتی ما ایرانی‌ها، سال نو و شروع بهار، از اهمیت خاصی برای ما برخوردار است.

خانه تکانی، شست و شو، لباس نو و امثال این‌ها دارای اهمیت زیادی برای خانواده‌ها، به ویژه خانواده‌هایی که فرزندهای خردسال، کودک و نوجوان دارند، برخوردار است.

همان طور که مشخص است بنا بر این رسوم، احتیاجاتی شکل خواهد گرفت. از جمله خرید مواد شوینده، مواد غذایی، پوشاک و…

کارمندان و عیدی سالانه

از جمله چالش‌هایی که سرپرست‌های خانوار با آن رو به رو هستند، بازار داغ و گرانی شب عید است. که این روزها کاسب و بازاری و کارمند نمی‌شناسد. بازاری که روز به روز با افزایش قیمت رو به روست و عیدی و سنواتی که برای حقوق بگیران باید تا آخر فروردین مخارج را تأمین کند.

 به نظر می‌رسد به همین خاطر است که سال به سال بوی عید کمتر و کمتر به مشام می‌رسد. هر سال خبری از سفرهٔ رنگین شب عید سال گذشته نیست، هر سال یک قلم از آجیل و میوه‌ها را کم می‌کنیم تا بتوانیم دوام بیاوریم و حتی پدر مادرها از خرید پوشاک و مایحتاج شخصی گاها صرف نظر می‌کنند و هر سال می گوییم خوشا بحال سال گذشته!

بازار عید جایی برای گشت و گذار یا خرید؟

در چند سال اخیر طی برآوردها و نشستن پای درد و دل کسبه و خریدارها به یک نتیجه واحد می‌توان رسید. همهٔ آن‌ها اذعان دارند که خریدار فقط می‌آید و قیمت می‌پرسد و گشتی می زند و بی آنکه خرید کند می‌رود و خریدارها ناکام از خریدی که باب میلشان باشد به قولی نگاهی می‌اندازند و می‌روند ‌.

با تمام تلاش شهرداری‌ها و دولت برای بر پایی نمایشگاه‌های بهاره، باز هم خیلی از ما و اطرافیانمان قدرت خرید نداریم. و نهایت خریدمان محدود به نیازهای خوراکی ضروریان هم نه آجیل و شیرینی، بلکه همین مواد اولیهٔ خوراکی مثل گوشت و برنج و امثالهم و کفش و پوشاک فرزندانمان می‌شود.

صرفه جویی کنیم؟

گذشته از اینکه می‌توان از خرید بعضی از اقلام چشم پوشی کرد اما مگر می‌شود گوشت، مرغ، تخم مرغ، برنج یا حبوبات را از سبد خرید حذف کرد؟

مطبوعات مختلف مدام اعلام می‌کنند بازار در شب عید کنترل شده می‌باشد، با واردات سعی در کنترل قیمت دارند اما چیزی که ملاحظه می‌شود همان قیمت‌های سرسام آور است که ذوق عید و بهار را به کلی کور می‌کند.

کودکان به اقتضای سنشان چیزی از بی پولی نمی‌فهمند، تقاضای کفش و رخت نو دارند و پدر خانواده با فشار روحی ناشی از گرانی، با استرسی که مدام او را می‌ترساند که نکند تا آخر ماه کم بیاورد، سر و کله می زند و چه بسا این فشارها منجر به خشونت شود.

تقاضای شهروندان و مردم از دولت

کنترل قیمت فقط شعار نباشد. کمی به فکر افراد کم بضاعت تر باشید. تسهیلاتی که سابقاً برای کارمندان تایین شده را حذف نکنید. به عهد خود وفا کنید و این نبود پول را در عرصهٔ کسب و کار، با تدبیری که درشان مردم صبور این مملکت است کنترل کنید.

امید آنکه هیچ پدری شرمندهٔ فرزندانش نباشد! هیچ کودکی از فرط بغض و نداشتن خوراک و لباس نو، بخواب نرود!

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *