نگاهی به اسطوره جمشید و نوروز

مسعود رحیمی صادق باشگاه مخاطبان کیمیای وطن

جمشید از فرّه­مند­ترین پادشاهان اساطیر ایران است و از او به عنوان نخستین انسان و نخستین شهریار نیز در کتاب­های باستان یاد شده است. جمشید در سرود­های مذهبی با لقب­های دارنده­ی رمه­ی خوب و بسیار زیبا­روی و درخشان آمده است. کلمه­ی جمشید مرکب از دو کلمه­ی «جم» و «شید» که جزء دوم معنای نور و روشنایی می­دهد و مظهر آفتاب و فروغ بی پایان است. شخصیت جمشید شاه نزد ما ایرانیان چنان مورد احترام و تکریم است و با وجود اشتباهاتی که از او سر می­زند همچنان دارای چهره­ای نمادین، الگوی شهریاران و محبوب قلب­ها است، از این رو او در اساطیر ایران باستان جایگاه شامخ و ویژه­ای دارد.

پیش از پادشاهی جمشید، دیوان بر مردم مسلط بودند و حاصل دسترنج آنها را به یغما می­بردند و مردم از گرسنگی و بی­چیزی ناتوان و درمانده بودند. بنابراین جمشید بر علیه دیوان به مبارزه پرداخت و پس از سال­ها پیکار و نبرد بی­امان بر آنها پیروز شد، دیوان به خدمت جم در آمدند، جمشید این پیروزی بزرگ را جشن گرفت و انجام جشن را روز اول فروردین قرار داد. از آنجایی که در این ماه جشن­های مذهبی دیگری هم وجود داشت، جمشید این جشن­ها را در هم آمیخت و از این آمیختگی روزی بس بزرگ و جشنی بس با شکوه به نام «نوروز» بنیاد نهاد. او در نخستین روز جشن، آزادی، مساوات و عدالت را به مردم بشارت داد. از آن پس جنگ و ستیز از میام مردم برخواست. جمشید کارها را میام مردم قسمت کرد و برای هر گروه و طبقه ای شغلی ویژه معلوم کرد. کشاورزان دیگر برای خود می­کاشتند، می­درودند و در معیشت زندگی، دیگر از کسی منت نمی­کشیدند.

این انقلاب و جشن به سود مردم مستضعف بوده و به همین دلیل مردم بسیار شادی کردند، زیرا هم کیسه­ی قارون و کاسه­ی سلطان شده بودند، از این قرار جشن نوروز یک جشن ملّی و مردمی بود. بر تخت او گوهر افشاندند و پایکوبی کردند و آن روز خجسته را «نوروز» خواندند.

همچنین در بخش های غیر زرتشتی بازمانده از اوستا نیز آثاری که دلالت بر انقلاب جمشید داشته باشد را می­توان مشاهده نمود. متاسفانه این آثار به علّت دور بودن از زمان جمشید و فراز و فرود­های اجتماعی و سیاسی از صراحت لازم برخوردار نیستند، اما در این آثار به هر صورت اشاراتی وجود دارد که دگرگونی­های اجتماعی را به وسیله­ی جمشید تأیید می­کند.

 در ترجمه­ای از آثار الباقیه آمده: در آثار زبان و ادبیات پارسی پس از اسلام که به این موضوع اشاره دارند، تقریباً پذیرفتنی است که جشن نوروز یکی از نهاد­های جمشید است؛ این روز نخستین روزی بود که جمشید مروارید را از دریا بیرون آورد و پیش از او کسی مروارید را نمی­شناخت و از آنجایی که این روز به دخول «آفتاب در برج حمل» نزدیک بوده و مردم آن را عید می­گرفتند و شادمانی می­کردند.

در جلد یک تاریخ طبری در خصوص نوروز آمده که: پس جمشید دستور داد گردونه­ای از آبگینه برای او ساخته بر دوش شیاطین نهاده و بر آن نشست و در هوا از شهر خویش دنباوند با بابل به یک روز مسافرت کرد و آن هرمز از فروردین ماه بود، مردم از دیدن این شگفتی آن روز را نوروز نام نهادند و جمشید دستور داد که آن روز تا پنج روز بعد از آن را عید بگیرند.

جشن­های فروردگان و فروردینگان هر چند هر دویشان همانند نوروز در فروردین ماه برگزار می‌شدند، اما از نظر زمان و چگونگی تشریفات با جشن نوروز همسانی و همسویی ندارد. بنیاد این جشن­ها بر پایه­های دینی و باورهای آن جهانی نهاده شده است. در این جشن­ها سخنی از این جهان و مسایل دنیایی دیده نمی­شود، امّا جشن نوروز که در روز اول فروردین ماه انجام می­شود، آنگونه که از نامش پیداست روزی است نو، همراه با آیینی نو، این نو سازی باید آغاز یک انقلاب اجتماعی و برقراری آیینی نو بر مبنای یک پیروزی مهم مبارزاتی باشد. با دلیلی که داریم این پیروزی بدست جمشید حاصل شده. آنگونه که از آثار بازمانده­ی زبان و ادبیات فارسی بر می­آید پیروزی جمشید پیامد پیروزی هوشنگ و تهمورث بر علیه دیو سالاری جامعه­ی پیش از جمشید است.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *